داستان مهاجرت تحصیلی من به دانشگاه کویینز کانادا (قسمت اول)

قبل از اینکه برای مهاجرت تحصیلی کشور کانادا اقدام کنم، توی یک شهر کوچک توی زنجان به دنیا اومدم. بر خلاف کسایی که خیلی پیگیر تحصیلات عالی در خارج از کشور و یا مدارس بین المللی هستند، من کلاس اول تا پیش دانشگاهی رو توی ابهر شروع و تمام کردم، و اصلا به این قضیه فکر هم نمی‌کردم. هیچ وقت حتی تا سال دوم دانشگاه هم فکر مهاجرت تحصیلی به کانادا به سرم نزده بود.

تا اینکه سال دوم دانشگاه، آخرهای ترم دوم تصمیم گرفتم که به صورت جدی پیگیر قضیه مهاجرت باشم. کلا دو تا انتخاب پیش روم بود یا اینکه ادامه تحصیل توی مقطع‌های بالاتر رو توی دانشگاه عباس پور تهران پی بگیرم، یا اینکه شروع کنم و به فکر پیدا کردن راهی برای مهاجرت تحصیلی باشم.

از اون روز، یعنی نیمه دوم سال 92 همه بایدها و نبایدها رو زیر و رو کردم. اول از همه عضو دائمی یک گروه مطالعه توی دانشگاه شدم تا یادگیری زبان رو جدی پیگیری کنم و از تجربه‌های بقیه با خبر بشم. این خودش هدف من رو پر رنگ‌تر کرد و خیلی راه‌ها و امکان‌ها برای مهاجرت تحصیلی برام شفاف شد.

مطالعه گروهی خیلی جالب و متفاوت پیش می‌رفت. دلیل‌اش این بود که هر هفت نفر ما کم و بیش یه هدف تو فکرمون داشتیم. هر هفته نحوه یادگیری مهارت‌های چالشی مثل حفظ کردن کلمات طولانی و پر پیچ خم رو با همدیگر به اشتراک می‌گذاشتیم. دورهمی همه متن‌های صفت و سخت رو خوب زیر و رو می‌کردیم. بعدظهرها هم بر روی همون نکته‌ها تمرکز می‌کردم و تا جایی که می‌تونستم مطالعه می‌کردم.

طی سال سوم دانشگاه چندین کشور رو بررسی کردم و ترم‌ 6 دیگه تصمیم جدی گرفتم که مدارک رو برای چند دانشگاه در کانادا ارسال کنم. بر خلاف اونچه که از خیلی‌ها می‌شنوید، مهاجرت تحصیلی اصلا کار ساده‌ای نیست.

دلیل اینکه من مصر شد تا برای کشور کانادا اقدام کنم، چند جنبه مختلف بود. اول از همه اینکه دانشجویان بین اللملی در کشور کانادا حق کار دارند و این از هزینه‌های مهاجرت تحصیلی به شدت کم می‌کند. مثلا در تعطیلات بین ترمی می‌تونید به صورت تمام وقت در هر شرکتی مشغول به کار شوید. این خودش یه تجربه کاری پر و پیمون برای دریافت اجازه اقامت 5 ساله یا کارت پی آر بعد از تموم شدن دوره تحصیل است. و همین تصمیم من رو جدی‌تر کرد.

دلیل دیگر که من مهاجرت تحصیلی به کشور کانادا رو توی گزینه‌های اول خودم گذاشتم، این بود این کشور این حق رو برای دانشجویان خارجی قائل است تا یک همراه درجه یک رو بعد از مدتی با خود به این کشور بیاورید. نکته خوب این است که این شخص حق کار تمام وقت هم خواهد داشت و مدیریت هزینه‌های دانشگاه به شدت برام منطقی میشد.

دلیل سوم این بود که بعد از فارغ التحصیلی، بدون ارائه درخواست کتبی برای فرآیند طول و طویل دار هر نوع ویزایی، کشور کانادا به من 3 سال حق کار می‌داد.

در مقطع کارشناسی، رشته من مهندسی برق بود و در مجموع سه تا دانشگاه رو در برای مهاجرت تحصیلی به کانادا در نظر داشتم. دانشگاه اوتاوا، آلبرتا و دانشگاه کویینز کانادا انتخاب‌هام بودن. دلیل اینکه این دانشگاه‌ها رو برای تحصیل در نظر گرفتم هزینه به نسبه معقول و بورسیه‌های تحصیلی سالانه هر کدوم بود.

مثلا دانشگاه آلبرتا یه دانشگاه دولتی محسوب میشه و هزینه‌ها در این مجموعه به نسبه معقول تر است. تصمیم داشتم تا در مورد بورسیه اعطایی هر کدوم خوب مطالعه کنم. بعد از کمی جست و جو یه هزینه کمک تحصیلی سالانه رو در دانشگاه کویینز کانادا پیدا کردم، که همه جوره به شرایط من می‌خورد .

اما بورسیه تحصیلی برای دانشجویان بین المللی تحصیلات تکمیلی چندان زیاد نیست. همین فشارهام رو برای جفت و جور کردن دقیق مدارکم بیشتر کرد.

تابستان 93 مدارک دبیرستان و پیش دانشگاهی رو برای چند نسخه ترجمه از دانشگاه تحویل گرفتم. یه نکته مهم برای مهاجرت تحصیلی آن هم با کمک هزینه ترجمه مدارک به دو زبان رسمی این کشور است. انجام درست این خودش یک ماهی زمان می‌خواست. از طرفی اصل مدارکم در گرو دانشگاه بود، برای همین بین ساختمون‌های اداری دانشگاه شهید عباس پور کلی کش و قوص داشتم.

تعهد خدمت تحصیلی بعد از دانشگاه و خدمت سربازی استرس همه جنبه‌های ریز و درشت مهاجرت به کانادا رو چند برابر می‌کرد.

توی همین حین، توی سایت دانشگاه کویینز کانادا دیدم که شرایط خوبی برای مهاجران تحصیلی قائل هستند. یکی از بهترین ویژگی‌ها، کمک‌های نقدی سالانه به دانشجویان بین المللی است. هر متقاضی که درخواست خود را به این دانشگاه ارسال کند به صورت اتوماتیک برای سه بورسیه مورد بررسی قرار می‌گیرد.

یکی از این بورسیه‌ها به عنوان بورسیه مدیریت، دیگری به عنوان بورسیه درجه عالی و با ارزش‌ترین آن با عنوان بورسیه پذیرش بین المللی دانشگاه کوییزلند شناخته می‌شوند.

کمی که سایت این دانشگاه رو زیر رو کردم، متوجه شدم که هر سال فقط حداکثر 10 عدد بورسیه به 10 نفر تعلق می‌گیرد. پس فرآینداش اصلا آسون نخواهد بود!

مخصوصا که توی سایت این دانشگاه در مورد نمره و معدل کسانی که احتمال برنده شدن این بورسیه را دارند فقط یک جمله آورده شده بود! “نمره کل و معدل دانشجویان خارجی بر اساس سیستم تحصیلی کشور مبداشان بررسی می‌شود!” خیلی مبهم و پیچیده به نظرم اومد.

کم کم که داشتم مدارک دانشگاه و ترجمه‌ها رو جفت و جور میکردم، خودم رو برای آزمون زبان هم ثبت نام کردم. دیگه تنش همه چیز با امتحان‌های ترم‌های آخر دانشگاه داشت قاطی می‌شد و شک و تردیدهای من پر رنگ‌تر میشدن. حقیقت واقعی این است که یا هر نمره‌ای که می‌گیری باید عالی باشه و یا احتمال تکرار مکررات به شدت بالا می‌ره!

فکر کردم اگر برای انجام یه بخشی از کارها یه کمکی از بقیه بگیرم همه چیز مطمئن‌تر پیش می‌ره. برای مهاجرت تحصیلی و دریافت پذیرش با بورسیه به مدارک جانبی ناگفته زیادی احتیاج داشتم.

اول از همه تنظیم یه رزومه مرتبط که همه اون چیزهایی که من مد نظر دارم را برای تیم پذیرش دانشگاه کویینز آماده کنه خودش یه قله جانانه برای فتح کردن بود!

رزومه دانشجوی مقطع کارشناسی در هر رشته‌ای در ایران اونقدرها پر پیمون نیست تا نظریه کمیته پذیرش رو به خودش جمع کنه! پس باید راه‌های مختلف مشاوره رو پیدا می‌کردم.

برای تنظیم نامه اهداف و نمونه کارها که اون‌ها هم از چالش‌های مسیر بودند، به نمونه‌های زیادی رجوع کردم. اما هیچ کدام ایده قطعی رو به اشتراک نمی‌گذاشتند. حتی اگر ایده مهاجرت تحصیلی به کانادا با کمک هزینه ممکن نمی‌شد، باید یه مسیری برای TA شدن و برداشتن پروژه تحقیقاتی موفق از همون موقعه پیدا می‌کردم.

فکر مشاوره خدمات حقوقی برای مهاجرت تحصیلی و گفت وگو با چند موسسه‌های ارائه کننده این نوع سرویس‌ها در چنین شرایطی خیلی بد به نظر نمی‌رسید.

توی تماس‌هایی که با مشاوره‌ها کم و بیش داشتم حتی متوجه شدم که متن توصیه نامه از اهمیت بالایی برخوردار است. توصیه نامه و نامه کاور چیزی نیست که به سادگی بتوان از آن گذشت. از آخرین جاه‌هایی که برای یه جلسه مشاوره و گفت‌وگو اقدام کردم، آژانسی مهاجرت تحصیلی و خدمات حقوقی هلدینگ ایران کانادا بود که چند دفتر در نقاط مختلف داشت. اونها برای تنظیم جزییات کاورلتر و بررسی تکمیل بودن پرونده نکات خیلی خوبی در اختیارم گذاشتند.

حتی همین گفت و گوی کوتاه روند جمع آوری مدارکم برای دریافت پذیرش تحصیلی رو کاملا تغییر داد. من به شدت رو همه چیز حساس تر شدم.

ادامه را توی قسمت دوم براتون میزارم.

نویسنده مطلب: وحید

منبع مطلب

ممکن است شما بپسندید
نظر شما درباره این مطلب

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.