مهاجرت… تنها راه خوشبختی؟

ایشالله مهاجرتتون…

اولین جمله ای که توی مهمونی خانوادگی دیشب که رفته بودم، برای تشکر از شام شنیدم. اونم توی یه خانواده معمولی که شاید هیچکس برنامه ای برای مهاجرت نداشته باشه. اینجا بود که دیگه واقعا به فکر فرو رفتم. از کی اوضاع اینطوری شد؟

دیگه انگار مهم نیست تو چه جایگاهی رو تونستی توی جامعه کسب کنی. مهم نیست چقدر خانواده شاد و موفقی داری. مهم نیست چقدر پولداری چقدر برای بقیه مفیدی و چقدر هرچیزی. اگه تا الان مهاجرت نکردی یا قصدش رو نداری تو یه بازنده ای. یه بازنده ی نادون که خودش نمیتونه تشخیص بده چی باعث رضایتش میشه. فقط کافیه پوزخند مردم رو ببینی وقتی بهشون میگم من اصلا علاقه ای به مهاجرت ندارم. احتمالا سه مدل فکر توی ذهنشونه… گربه دستش به گوش نمیرسه یا این چقدر احمق الکی خوشه یا چقدر ارزشیه!!!

اما حقیقتا من چیز دیگه ای تو ذهنمه. من ازینکه جامعه و ترند جامعه روی خودم و اهدافم اثر بذاره متنفرم . همیشه دوست داشتم بشینم توی اعماق وجودم ببینم چی برای خودم مهمه. چی باعث میشه من واقعا خوشحال باشم و مهاجرت از کشور هیچوقت جزئی از اون نبوده! به همین سادگی. به تازگی دارم به صورت فیزیکی مستقل میشم و این چیزیه که از خیلی وقت پیش براش برنامه ریزی کردم. قراره به یه شهر دیگه برم و همین تغییر توی زندگیم میتونه منو به چیزایی که میخوام برسونه به خاطر همین به هیچ وجه آدمایی که مهاجرت میکنن رو قضاوت نمیکنم چون میدونم اونا هم یک سری ارزش و آرزو دارن و حق دارن توی این زندگی محدودی که دارن اونا رو پوشش بدن.

با اینحال مخالف این موضوعم که مهاجرت تنها راه خوشبختیه. آدمای زیادی رو میشناسم که به راحتی میتونستن برن و همین الان هم به محض اینکه خودشون بخوان گزینه های زیادی دارن. ولی اون آدما چیزای مهمتری توی زندگی داشتن . شاید یه چیز خیلی ساده مثل اینکه میخوام کنار خانواده ام باشم . یه بار این بحثو توی یه جمع داشتیم و یه نفر گفت اونی که به خاطر خانواده اش از خوشبختی خودش میگذره احمقه. ولی واقعا ما کی هستیم که ملاک خوشبخی یه نفر دیگه رو مشخص کنیم؟ چرا باید از اونور بوم بیفتیم و خوشبختی رو فقط رفاه و آزادی و آرامش کشورهای اروپایی (که اصلا هم منکرش نیستم) بدونیم؟ از کی به این نتیجه رسیدیم که ارزش های بقیه پوچ و توخالیه و فقط اون چیزی که الان رسانه ها و بعضی از مردم توی سرمون فرو میکنن راه درست زندگیه؟

یا شاید باورتون نشه ولی انسان هایی وجود دارن که میگن من میخوام بمونم و به مردم کشورم خدمت کنم! این دیگه اوج حماقته نه؟ فدا کردن خوشبختی برای مردمی که حتی اونارو نمیشناسی.توی این یه مورد منم خودم هم همیشه تعجب میکنم ولی نه از حماقتشون. به خاطر روح بزرگی که دارن. الان ما توی وضعی هستیم که خیلی از محرومین جامعه نمیتونن از پس زندگی معمولیشون بر بیان. این قشر عظیم هم طبیعتا امکان مهاجرت ندارن تا از این مشکلات خلاص بشن و هستند آدمای نخبه ای که میمونن تا زندگی رو حتی ذره ای هم شده برای اونا راحت تر کنن. نه آدمای مذهبی هستن نه میخوان برای آخرتشون توشه جمع کنن! فقط روحشون وقتی ارضا میشه که بدونن یه نفر به خاطر اونا آسوه تر شده و من هم شخصا اونا رو درک نمیکنم ولی فقط پذیرفتم که هر کسی یه راه برای خوشبختی داره و لازم نیست اینقدر همدیگه رو به خاطر مهاجرت نکردن (!) مسخره کنیم

نویسنده مطلب: جستجوگر گمشده

منبع مطلب

ممکن است شما بپسندید
نظر شما درباره این مطلب

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.