پیاز حافظ

این نوشته به قلم آقای حافظ ذبیح الهی، که در نوشته های دیگر این اکانت به نام مدیر عامل ذکر شده است، دیماه ۱۳۹۹ در شماره ۳و۴ فصل نامه هنری، ادبی و فرهنگی مامطیر منتشر شده است.

حافظ ذبیح الهی - دیماه ۱۳۹۹
حافظ ذبیح الهی – دیماه ۱۳۹۹

در زمستانِ آخرین سالِ قرنِ چهاردهمِ هجریِ شمسی به سر می‌بریم . ششصدوپنجاهمین سالِ در‌گذشت شمس الدین محمد حافظ شیرازی است. در این صد سالی که گذشت، در ایران حافظ پژوهی تکاپو و رونق فراوانی یافته است . پیش از آن در قرن نهم و دهم هجری قمری فعالیت زیادی در نسخه نویسی دیوان حافظ انجام گرفته‌بود. به عنوان مثال می توان از مقدمه نسخه ای که در 907 هجری قمری نوشته شده است یاد کرد . در مقدمه این نسخه یاد آوری شده است که به دستور سلطان فریدون حسین میرزا بایقرا (نسل پنجم تیمور گورکانی )که خود شاعر و غزلسرا بود و با تخلص «فریدون» شعر می‌سرود «قریب پانصد جلد دیوان حافظ »را جمع‌آوری کرده و یک نسخه جامع تهیه می‌کند که این نسخه دارای 491 غزل نا مکرر است.(1). حافظ که در قرن هشتم ه.ق. زندگی می‌کرد دیوان اشعارش را مدون نساخت اما با همت دیگران نسخه‌های خطی فراوانی باقی مانده‌است. دفتر حافظ پژوهی ما به 67 نسخه که در قرن نهم کتابت شده اند دسترسی دارد(2)، که 55 نسخه از آن دارای تاریخ کتابت هستند و برخی از سفینه و جُنگ‌ها نیز به حساب نیامده اند. علاقه و توجه به دیوان حافظ همیشه جریان داشته است.(3) او در همین توجه همگانی به «لسان الغیب» لقب یافت. رعیت و سلطان ، جوینده و رهگذر به دیوانش تفأل می‌زدند. آنها با رازگونه‌هایی از وا ژه‌ها و نکته‌ها روبرو می‌شدند و در پی سِحر آن، به تبلیغ یا کنجکاوی درغزلیات حافظ می‌پرداختند. درجستجوی معانی و حقیقت کلمات به آثار محی الدین عربی و دیگران در شرح« فصوص» آنان که حاوی توضیح معانی واژه‌ها و اصطلاحات عارفانه و صوفیانه بود، به اطلاعاتی دست می‌یافتند و درتفسیر ابیات غزلهای حافظ به نتایجی می‌رسیدند. عده‌ای در همان راستای نظرات صاحبان قدرت و اندیشه زمانه خود پیش می‌رفتند و برخی درشک و حیرت، فکرهای دیگری در سر می‌پروراندند و تعدادی هم رها شده و سرگردان به جستجو ادامه می‌دادند. این رویکرد همواره مطرح بوده است و به فراخور نگرش و مقتضیات زمانه، به یک جنبه آن بیشترپرداخته می شده است. خاصیت زیست و زندگی در سعی و خطاها، ودرسیر تکوین جوامع انسانی این چنین بوده و هست.

در این مقاله سعی می شود به اختصار به فعالیتهای حافظ پژوهی در یکصد سال اخیر پرداخته و دو سه مطلب تازه نیز به اطلاع خواننده برسد. اگر چه نام پیاز به معنی ریشه است و یا ما را به یاد ریحان و کباب می برد و یا نیم نگاهی به جاری شدن بی‌اختیار اشکهایی که از گونه‌ها سرازیر می‌شوند می‌اندازد . اما منظور عمده من وجود راز لایه‌های آن است که در همانند پنداری طول زندگی ، لایه‌ای از پی لایه قبلی برداشته می شود و در طول جوانی و میانسالی و پیری طی می‌شود و از میان فقر و غنا، ضعف و توانایی، زندان و آزادی می‌گذرد، همچنین در همزاد‌باوری‌های عرض زندگی در شبکه‌ای از مفاهیم ومتون، لایه پیش رو را از پس اوراق پیشین ورق می‌زند، در پایان پیازی باقی نمی‌ماند تا چیدن لایه بعدیِ آن ادامه یابد. بودن و زیستن همان لایه‌ای است که انسانها درآن به‌سر می‌برند و رفته رفته عرض زندگی بیش از پیش در خدمت طول آن قرار می‌گیرد. یادآ‌وری کنم در این موضوع به هیچ انگاری و پوچ گرایی ، گرایش و باوری ندارم بلکه به عکس همیشه تلاش کرده‌ام که به موهبت بی‌همتای زندگی و اتفاق یگانه زیستن آن نگاهی قدرشناسانه داشته باشم.

فهرست مطالب زیر شامل این موارد در یکصد سال اخیر است : الف-تصحیح های دیوان حافظ ب-شرح های دیوان حافظ ج- تفسیرها و نظرات در باره حافظ و رازماندگاری او.

الف – تصحیح های دیوان حافظ در یکصد سال اخیر :

(با توجه به فراوانی استنادهای تاریخی، تمام تاریخ‌هایی که مشخص نشده‌اند به هجری قمری هستند)

در سده شمسی قبل، میرزا محمد قدسی (متولد 1246 ش.) بنا به اظهار خودش ، دیوان حافظ را بر اساس 50 نسخه تصحیح کرده و نتیجه‌ی آنرا با 600 غزل ارائه کرد. تا حدودی این تعداد غزل زیاد است. نگارنده تا کنون 111 نسخه خطی متعلق به قرن نهم و دهم را بررسی کرده‌است. نسخه خطی که در آن دویست سال بیشترین تعداد غزل را داشته است، نسخه ای از قرن دهم و با 576 غزل بود. نسخه سودی بسنوی (1001 ق ) دارای 569 غزل است . بنا براین تعداد 600 غزل در دیوان حافظ درابتدا تردیدی را در پیش روی ما قرار می‌دهد. ولی از طرف دیگر می‌توان نتیجه گیری کرد که محمد قدسی اغلب غزلهایی را که یافته است، همان‌ها را در دیوان جمع آوری کرده باشد. اما از آنجا که از 50 نسخه اشاره شده نامی نبرده است و روش کارش را نیز توضیح نداده است این ابهام مربوط به مأخذ همیشه باقی خواهد ماند و فقط می توان دیوان قدسی را با نسخ خطی قرنهای نهم و دهم و نسخ چاپی مستند مورد مقایسه قرار داد .

در سال 1306 عبدالرحیم خلخالی بر اساس نسخه خطی 827 دیوان چاپی حافظ را منتشر کرد. از آن تاریخ تا کنون بر اساس نسخه چاپی خلخالی که به نسخه خطی 827 مستند بود ونسخه‌های خطی دیگر، دیوانهای زیادی از غزلیات و دیگر اشعار حافظ تنظیم و ارایه شده است، که به نظر نگارنده از میان آنها پنج تصحیح 1- محمد قزوینی و قاسم غنی 2- پرویز ناتل خانلری 3- امیر هوشنگ ابتهاج 4– رشید عیوضی 5- سلیم نیساری اهمیت و اعتبار بیشتری یافته‌اند. اگرچه از لحاظ روش تصحیح و پایبندی به نسخه‌های اساس و میزان دخالت مصحح با هم تفاوتهایی دارند ولی از نظر روشمندی و مستند بودن به منابع، در مقایسه با بقیه از درجه اعتبار بیشتری بر خوردار هستند. علاوه بر این پنج تصحیح، از میان دیوانهای ارایه شده به تعدادی تصحیح دیگر که قابل توجه هستند نیز اشاره گذرایی خواهم داشت. به لحاظ اهمیت غزلیات فقط به غزلها اشاره کرده و برای اجتناب از اطاله مطلب از ذکر سایر اشعار خود داری می‌گردد :

1 – تصحیح علامه قزوینی و قاسم غنی :

این تصحیح از دیوان حافظ که براساس نسخه خلخالی تهیه و منتشر شد، در مقایسه با بقیه نسخه‌ها در میان عموم شناخته شده تر است. شهرت آن دو علت مهمتر دارد. اول- نسخه 827 نسخه‌ی تر و تمیزتری است و اولین نسخه خطی بود که هم قدیمی بود و هم پس از چاپ در اختیار همگان قرارگرفت و در حافظه‌ها به خوبی نشست. دوم- ضمن اینکه در اغلب تصحیح‌های بعدی مورد استفاده واقع شد، پس از مدتی برای انواع نسخه‌های چاپی بعدی، چه به صورت خوشنویسی و چه با حروف‌نگاری، برای انتشار مجدد به کسب اجازه از مؤلف یا ناشر نیازی نداشت.

علامه قزوینی
علامه قزوینی

علامه قزوینی برای نخستین بار روش تصحیح علمی را بکار گرفت. (4) او چهار نسخه خطی را بعنوان اساس کارش انتخاب کرد. نسخه خلخالی که همان نسخه 827 قمری بود را محور قرار داد و در موارد کمی تعدادی نسخ خطی دیگر را بعنوان بدل یا کمکی مورد استفاده قرار داده بود و با این روش به تصحیح دیوان پرداخت. این دیوان دارای 495 غزل است که ترتیب غزلها را در یک سمت صفحه بر اساس نسخه خلخالی و در سمت دیگر همان صفحه، برای عنوان دیوان تصحیح شده خود شماره‌گذاری کرد. و کتاب در سال 1320 شمسی ( 1360 قمری ) منتشر شد. مقدمه جامع دیوان را نیز دارد که بر اساس 11 نسخه قدیم و جدید مورد ویرایش قرار گرفته است.

در ادامه به چند تصحیح زیر که در طی چهل سال در فاصله 1320 شمسی تا 1359 ش انجام شد و مطالعه آن برای خواننده مفید است، به اختصار اشاره می‌شود :

1-1- در سال 1325 ش. احمد سهیلی خوانساری دیوان حافظ را در اندازه ربعی انتشار داد. با مقدمه جامع دیوان شروع می شود و 495 غزل دارد. او بر اساس ذوق و تشخیص خود به ارایه متنی مبادرت کرد که به نظرش حافظانه و شایسته کلام حافظ است . نگارنده با این نوع نگرش و شیوه کار آرمانی‌خوانی که رفته رفته به تقدس آفرینی منجمله دیوان حافظ می‌انجامد موافقت ندارد. زیرا یک روی سکه و یا یک وجه از وجوه متن و یا افکار بزرگان را دیدن وداخل کردن سلیقه شخصی در متن بزرگان ادبیات و تاریخ، خردمندانه نیست.

2-1- در سال 1328 ش. مجید یکتایی با این اعتقاد که تمام نسخه‌های موجود دارای اشتباهات فاحشی است، به دخالت کاتبین در الحاق اشعار شاعران دیگر در دیوان حافظ اشاره می‌کند و تعداد غزلهای دیوان حافظ را بین 400 تا 800 غزل برآورد می‌کند. نسخه تصحیح شده و چاپی یکتایی دارای 579 غزل است که بر اساس پنج نسخه خطی شامل : 1- نسخه خلخالی (827قمری) 495 غزل، 2- نسخه خطی گوهرین (862 قمری)462 غزل، 3- نسخه خطی ملک ساسانی (986 قمری ) دارای 410 غزل، 4- نسخه خطی یکتایی دارای386 غزل، 5- نسخه قرن یازدهم ملک ساسانی دارای 464 غزل، و همچنین پنج نسخه چاپی شامل 1- نسخه چاپی پژمان بختیاری ( 581 غزل )، 2- نسخه منتخب حکیم قاآنی و یغما ( 386 غزل )، 3- نسخه چاپی قدسی دارای 597 غزل که در 1322 در بمبیی منتشر شده بود ( البته در نسخه چاپی منتشر شده در 1381 از سوی نشر چشمه به اهتمام حسن ذوالفقاری ، دارای 600 غزل است ) 4- نسخه چاپی حکیم ( 592 غزل ) 5- نسخه چاپی قزوینی و غنی ، تصحیح و منتشر شد‌ه است. در تصحیح یکتایی به جزییات و مقابله نسخ اشاره ای نشده است، لذا برای ما ملاکهای تصحیح کننده که به انتخاب ابیات و … منجر شده مشخص نیست.

3-1- در سال 1334 ش. محمد رمضانی دیوان حافظ را بر اساس نسخه های قدسی ، خلخالی و سودی بسنوی و چند نسخه دیگر که از آن نام نبرده است، تصحیح و منتشر کرد او هم به جزییات و مقابله‌های نسخ مذکور اشاره ای نکرده است. این نسخه نیز دارای 601 غزل است.

4-1- در سال 1342 ش. پژمان بختیاری که معتقد بود امر تصحیح دیوان فقط در توانایی شاعران و شعرشناسان است، بر اساس نسخه چاپی خلخالی و قزوینی و نسخه خطی 14/813 (که دارای 152 غزل است) دیوان حافظ را تصحیح و آنرا با 497 غزل منتشر کرد.

5-1-در سال 1346 ش. ابوالقاسم انجوی شیرازی بر اساس ذوق وسلیقه شخصی خود آنچه را که متعلق به حافظ شناسایی شناسایی نمی کرد به دور انداخت و « مطابق فهم و سلیقه خود دیوان حافظ درست کرد» و دیوان تصحیح شده و بدست آمده خود را با 519 غزل منتشر کرد . او به منابع تصحیح اشاره نمی‌کند و تصریح می‌کند صرفا قدیمی‌تر بودن نسخه کفایت نمی‌کند. در ابتدای کتاب یک مقدمه طولانی درباره ایران و شیراز قرن هشتم و زندگی حافظ و نسخه‌های خطی نوشته است. و بعد از آن مقدمه جامع دیوان را نیز از نسخه قزوینی نقل کرده است

6-1- در سال 1350 ش. محمد رضا جلالی نایینی و نذیر احمد بر اساس نسخه خطی 824 قمری و نسخه خطی 817-812 قمری (که همان نسخه 813 هجری قمری ایا صوفیه است) و با کمک و مقابله‌ی نسخ چاپی جامع فرزاد ، پژمان بختیاری ، قدسی ، انجوی شیرازی و نسخه خطی ستایشگر ( 994 هجری قمری) و نسخه خطی ادیب برومند ( 874 هجری قمری ) و نسخ خطی فتح الله فرود (1020 هجری قمری ) و پرتو علوی ( قرن نهم ) و مسعودی (971 هجری قمری ) و نسخه خطی 807 هجری قمری و نسخه خطی 822 هجری قمری، دیوان حافظ را تصحیح و با 481 غزل منتشر ساختند. در پاورقی دیوان تصحیح شده خود، تفاوتها و مقابله را نوشته اند.

7-1 : در سال 1352 ش. مسعود فرزاد نسخه چاپی جامع نسخ حافظ را که روی آن از سال 1317 تا 1347 شمسی تحقیق کرده بود، منتشر ساخت . او تصحیح دیوان را بر اساس 5 نسخه خطی 813 – 827 – 849- 893- 997- هجری قمری و چهار نسخه خطی قدیمی به‌علاوه نسخ چاپی قدسی ، پژمان و لکنهور انجام داد. کلیه غزلهایی را که به نام حافظ ارایه شده بود جمع آوری کرد و آنها را به 3 دسته غزلهای اصیل ( 493 غزل )، غزلهای مشکوک (56 غزل) و غزلهای مردود (290 غزل ) تقسیم و در کتاب جامع نسخ تنظیم کرد . در آن مجموع جمع غزلهای اصیل ، مشکوک و مردود در 839 غزل ارائه شده است. مطابق بررسی نگارنده از 18 غزل مورد مطالعه که فرزاد آنها را در دسته مشکوک و مردود شناسایی کرد، 8 غزل آن در نسخه های خطی 803 و 827 هجری قمری دیده می‌شود و 8 غزل دیگر آن در سه نسخه خطی 801 و 803 و 827 هجری قمری وجود دارند . و دو غزل دیگر آن در یکی از نسخ 801 یا 803 قمری نوشته شده است . (6) نکته دیگر این است که از میان 18 غزل مذکور تعداد 12 غزل نیز در تصحیح مرحوم نیساری در میان غزلواره یا غزلهای مورد تردید آمده است . بنابراین دریافت نگارنده این است تا کنون تصحیح کنندگان دیوان حافظ در مورد غزلهای منتسب به حافظ، تا حدود 20 در صد از دیوان به توافق نرسیده اند.

8-1- در سال 1354 ش. یحیی قریب بر اساس نسخه خطی 862 قمری و با مقابله با پنج نسخه چاپی قزوینی ، افشار ، خانلری و نایینی- نذیراحمد وهمچنین نسخه خطی ایا صوفیه ، دیوان حافظ را منتشر می کند . این نسخه دارای 480 غزل است. او به 214 مورد اختلاف میان نسخه 862 و بقیه اشاره می کند .

2 – تصحیح پرویز ناتل خانلری :

درسال 1359 ش. دکتر خانلری نسخه تصحیح شده دیوان حافظ خود را بر اساس 14 نسخه خطی اقدم انتشار داد . در جلد دوم که گزارش کار خود را سه سال بعد از آن نوشته بود، به تشریح روش و منابع کار خود پرداخت. 14 نسخه خطیِ اساسِ مذکور در سالهای 807(41غزل)-811(36غزل)-813 (458 غزل)- 814 /813 (152 غزل)- 816 ( 153 غزل)- 818 (357 غزل)- 821 (398 غزل)- 822( 442 غزل)- 824( 435 غزل )-825( 496 غزل)- 827 (496 غزل)- 38/817 ( 47 غزل )- 836 ( 244 غزل )- قرن نهم هجری قمری با (357 غزل) کتابت شده بودند . تمامی 14 نسخه مذکور از منابع اساسی هوشنگ ابتهاج و سلیم نیساری در کار تصحیح دیوان نیز بوده اند و 6 نسخه آن در نسخه های اساس پژوهش رشید عیوضی نیز حضور داشته است. این 6 نسخه اخیر بعلاوه یک نسخه خطی دیگر از 14 نسخه مورد استفاده خانلری که می‌شود 7 نسخه، این 7 نسخه هرکدام بیشتر از 400 غزل داشته اند. و در بقیه، 4 نسخه نیز کمتر از 50 غزل داشتند. دیوان حافظ به تصحیح خانلری 486 غزل دارد و با توجه به اینکه نسخه های اساس کار او، اقدم هستند و همه‌ی آن نسخ مورد استفاده‌اش قرار گرفته بودند و با توجه به رعایت روش علمی در کار او، به این نتیجه می‌توان رسید که دیوان قابل اعتمادی را به یادگار گذاشته است. (5)

خانلری در جلد دوم خود به 38 غزل اشاره می‌کند که در تعلق آنها به حافظ تردید دارد . برخی از اساتید ادبیات که به روی نسخه قزوینی-غنی تعصب اضافه ای دارند، می گویند که 13 غزل از میان غزلهای مورد تردید دیوان خانلری، آنهایی هستند که در دیوان قزوینی (بعنوان غزلهای مورد تایید) وجود دارند . برای شفاف شدن صحت و سقم اینگونه مطالب و از طرف دیگر برای نشان دادن پیچیدگی هم‌سانی‌ها و دگرسانی‌ها ، مراتب در 10 نسخه خطی اقدم و 5 تصحیح معتبر به شرح زیر نشان داده می‌شود .

جدول 1:

3- تصحیح دیوان حافظ هوشنگ ابتهاج (به سعی‌ سایه) :

در سال 1373 ش. سایه بر اساس 29 نسخه خطی قرن نهم و نسخ چاپی قدوسی و قزوینی-غنی دیوان تصحیح شده خود را منتشر کرد. علاوه بر 14 نسخه ای که با خانلری و نیساری مشترک بود، از میان 15 نسخه خطی دیگر، فقط از نسخه خطی 874 قمری که در کتابخانه ملی نگهداری می شود استفاده بیشتری داشت و به بقیه آن نسخ کمتر مراجعه کرده است. میان نسخه قزوینی و نسخه سایه اختلاف کمی وجود دارد . به عنوان مثال غزل با مطلع «مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید » در نسخه 827 و قزوینی و سایه نیست ولی در نسخ خطی 801 و 803 و 814/813 و 813 ترکیه و 818 و 822 هجری قمری و تصحیح خانلری و تصحیح نیساری وجود دارد.

هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج

سایه نسخه قدسی را واجد «عیب های اساسی» معرفی می‌کند. شاعر گرانقدر میهن ما تصریح می‌کند که در انتخاب گزینه ها از ذوق خود نیز بهره برده است. دیوان تصحیح شده سایه دارای 484 غزل است. او به عکس مسعود فرزاد و دلواپسی احمد شاملو، ترتیب ابیات در غزلها را مهم نشمرده است

4- تصحیح رشید عِیوَضی :

در سال 1376 ش. دیوان حافظ به تصحیح رشید عیوضی منتشر شد . او بر اساس 9 نسخه خطی اقدم پیش رفته است که 7 نسخه خطی آن همان نسخه های اساس کار خانلری و سایه است و علاوه بر آن از نسخه های خطی 823 و 819 هجری قمری نیز استفاده کرده است که در کار خانلری نیست. او مقابله و دگرسانیها را در زیرنویس غزل‌ها نشان داده است . عیوضی در آن 9 نسخه با 522 غزل مواجه شد که از میان آنها 485 غزل را حافظانه تشخیص داد و در دیوان آورده است . مقدمه جامع دیوان را از نسخه 824 اقتباس کرده و کمبودهای آنرا با کمک مقدمه نسخه قزوینی تکمیل کرده است

5- دیوان به تصحیح سلیم نیساری :

در سال 1377 ش. تصحیح دیوان حافظ را منتشر کرد و در سال 1385 دفتر دگر سانیها در غزلیات حافظ بر اساس 50 نسخه خطی قرن نهم هجری، از سوی فرهنگستان زبان و ادب فارسی انتشار یافت. از نظر شیوه مندی مقابله ها و ارایه اطلاعات از متن نسخه های دیوان حافظ، برای علاقمندان بهترین پژوهشی است که تا کنون در باره دیوان حافظ انجام شده است . دفتر دگرسانیها فقط 424 « غزلهای اصیل حافظ » را با خودش دارد و در این دیوان حافظ (1377 ش.) در پیوست کتاب پنجاه غزلواره نیز وجود دارد که محل تردید مرحوم نیساری بوده است . نسخه های اقدم در کار ایشان همان نسخه های خانلری به علاوه نسخ 813 هند و 823 و 834 است . از 50 نسخه خطی مذکور 33 نسخه بیشتر از 400 غزل و 7 نسخه کمتر از 50 غزل دارند .

سلیم نیساری
سلیم نیساری

روش تصحیح و گزینش متن به ترتیب بر اساس « 1- ضبط اکثریت نسخ 2-ضبط اقدم و اهم نسخ 3- توجه به سنخ اندیشه و سبک بیان حافظ » اعلام شده است . اگر چه مرحوم نیساری می گوید که صرفا بر اساس رأی اکثریت نسخ نمیتوان به نتیجه رسید و از طرفی قدمت تاریخ کتاب را ضامن برتری نسخه نمی‌داند. در هرحال برای دیوان حافظ به نتیجه 424 غزل رسیده است که به رغم روش علمی کار، و مقابله بسیار عالی نسخه‌های خطی ، خروجی نهایی بهینه‌ای ندارد و دیوان خود را از تعدادی از غزلها محروم کرده است . همانطور که پیش از این اشاره شده است ، اختلاف حافظ پژوهی در تصحیح دیوان حافظ به میزان 10 تا 20 در صد ازغزلهائیست که تا کنون بدست ما رسیده است و نیمه پر این فعالیت حصول توافق نسبی در حدود 80 در صد ازغزلیات دیوان حافظ است که در این صد ساله شمسی محقق شده است. البته که این توافق دستاورد بزرگی در این صد ساله اخیر است و مایه دلگرمی همه ماست.

بسیاری از نسخه های خطی معدوم شده‌اند . در سفرهایی که برای جستجوی نسخه‌های خطی دیوان حافظ به تاجیکستان ،قزاقستان، ازبکستان وهندوستان و … داشته ام ، مسئولین کتابخانه ملی تاشکند و کتابخانه موسسه شرق شناسی می گفتند « چهل هزار نسخه فهرست نگاری نشده در کتابخانه وجود دارد ». اما بعید است که نسخه معجزه کننده ای از دیوان حافظ دریافت بشود.

در اینجا برای اینکه نگاه وارسی کننده‌ای به دیوان حافظ ( 1377 ش.) نیساری و دفتر دگرسانیهای او داشته باشیم، مقایسه ای انجام میدهیم :

الف-برای روشن شدن مطلب 50 غزلواره نیساری در 20 دیوان تصحیح شده چاپی مقابله شد که به اختصار به نتیجه چند مورد از آن‌ها اشاره می‌شود. از آن 50 غزل 45 غزل در دیوان قزوینی، سایه، عیوضی و خانلری وجود دارد (یک غزل از 45 غزل در دیوان خانلری مشکوک خوانده شده است).

ب- 50 غزلواره نیساری در نسخ خطی 801- 803- 811- 814/813- 813 (هند)- 813 (ایاصوفیه ترکیه)- 818- 819- 822- 827 جستجو شده است. علاوه ‌بر ده غزل که در میان 424 غزل دیوان نیساری نیز وجود ندارد، جدول آن با نشانی مطلع غزل به شرح زیر مورد بررسی قرار گرفت.

جدول 2:

*-احتمال افتادگی صفحه می‌رود **-این غزل را مکرر دارد

همانطور که جدول نشان می‌دهد از 50 غزل 46 غزل در یک نسخه از 801 و 803 و اغلب در هر دو نسخه وجود دارد. بنابراین کنار گذاشتن همه 50 غزل قابل توجیه نمی‌باشد. علاوه‌ بر‌آن ده غزل است که در دیوان نیساری موجود نیست ولی به تمامی در دیوانهای قزوینی، سایه، عیوضی و خانلری وجود دارد.

6- سایر تصحیحات:

6-1- در سال 1367 ش. ادیب برومند براساس نسخه خطی 874 که در کتابخانه ملی نگهداری می‌شود و دیوان قزوینی و خانلری و ذوق و تشخیص خود در گزینش متن(درکتاب به کرّات نظر خودش را علت انتخاب ذکر می‌کند.)دیوان حافظ را تصحیح و منتشر کرد. این نسخه دارای 480 غزل است.

6-2- در سال 1367 ش. به مناسبت ششصدمین سالگرد وفات حافظ، علی عبدالرسولی به نمایندگی از طرف یونسکو و براساس دیوان‌های قدسی، وصال و خلخالی دیوان حافظ را با 496 غزل تصحیح کرده و در کنگره بین‌المللی بزرگداشت حافظ ارائه داده بود.

6-3- در سال ۱۳۳۶ ش. احمد شاملو شاعر آزاده میهن ما، بدون اینکه نسخه مرجع خطی و یا چاپی خود را اعلام نماید، براساس ذوق و سلیقه خود، ساختار تازه‌ای برای دیوان حافظ بوجود آورد و آن را در 489 غزل انتشار داد.

6-4- در سال 1383 ش. بهاءالدین خرمشاهی براساس نسخه خلخالی (827) و مقابله با نسخه 843 و نسخه پنجاب (894) دیوان تصحیح شده حافظ را منتشر کرد. تفاوتهای نسخ اساس و بدل را در پاورقی یادداشت کرد. درواقع نسخه چاپی با 496 غزل است که مستند به نسخه خطی 827 به حساب می‌آید.

6-5- در سال 1384 ش. مرحوم کاظم برگ نیسی براساس نسخه خطی 803 و چهار نسخه چاپی خلخالی، قزوینی، خانلری و سایه دیوان حافظ را در 511 غزل منتشر کرد. ملاک‌های گزینش متن را بیان نکرده است و هیچ مقابله‌ای را نیز نشان نداده‌است. تعداد غزل نسخه 803 را در مقدمه کتاب به اشتباه 407 غزل نوشته ، در صورتیکه در اوراق باقیمانده نسخه 803 تعداد 447 غزل موجوداست. و معلوم نیست مرحوم برگ نیسی چگونه به 511 غزل رسیده است. احتمالا مجموع غزلهای نسخه های ملاک خود را تجمیع کرده است.

6-6- بهرام اشتری و محمد راستگو و عده‌ای دیگر نیز به تنظیم دیوان حافظ و مقایسه نسخ مبادرت کردند و همه آنها پردازش تازه‌ای از چند نسخه‌‎ چاپی ارائه دادند که از اشاره بیشتر به آنها صرف‌نظر می‌کنیم.

ب) شرح دیوان حافظ

اشعار حافظ از همان دوران حیاتش جذاب بود و مورد تفسیر و کنکاش قرارمی‌گرفت. مدت درازی از وفاتش نگذشته بود که شرح و تفسیرنویسی بر ابیات و غزلیاتش شروع شد. مقدمه جامع دیوان که در نسخه خطی 801 ه. ق. موجود است، برای احترام به حافظ نسبت «شهید» را بکار برد و در این مقدمه نامی از نویسنده آن نوشته نشده است. اولین بار در نسخه 893 ﻫ.ق. به نظر می‌رسد از طریق حافظه شفاهی و نقل سینه به سینه، به نام نویسنده مقدمه محمد گلندام اشاره شده‌است. و در آن به تصریح نام «اقل انام محمد گلندام» در بعد از اشارات «…. از جمع اشتات غزلیاتش مانع آمدی و از تدوین و اثبات ابیاتش وزاع گشتی. و مسـّود این ورقه عناالله تعالی عنه ماسبق» در مقدمه دیوان منجر شد. «آنچه مسلم است این است که مهمترین و به اصطلاح خطرناک‌ترین آثار او از میان رفته است».(7)استنباط می‌شود که نویسنده مقدمه جامع دیوان حافظ از ترس قشریون و مخالفین نامش را مخفی نگاه داشته است.

شرح‌های سروری (متوفی 969 ﻫ.ق) و شمعی (متوفی 1000 ﻫ.ق)، سودی بسنوی متوفی در 1003 ﻫ.ق. و عبدالرحمان ختمی لاهوری در نیمه اول قرن یازدهم هجری قمری از جمله شرحهایی هستند که در همان دوره قدیم نوشته شدند که در بنیان فکری باهم تفاوت و اختلاف دارند. توجه نخبگان به معنا و مقصود غزلیات موجود از طرفی و تفال و رازگونگی اشعاربرای رعیت و سلطان و عموم مردم، که به لقب «لسان‌الغیب» حافظ کشیده شد از طرف دیگر، موجبات مصادره به مطلوب ساختن معانی اشعارش را فراهم آورد و کنجکاوی همگانی را برای فهم غزلیات دیوان برانگیخت. در این صد ساله اخیر نیز کتاب و رساله و مقالات بسیاری در شرح و تفسیر ابیات غزلیات نوشته شده است. همه این آثار نیمی از راه را پیمودند. و هرکدام به نوعی به تفسیر و شرح ادبی یا عرفانی یا فلسفی پرداختند. عده‌ای هم به منظور روان خوانی، نظم شعری را به شرحی آسان‌ تبدیل کردند و یا به تشریح اندیشه‌های غیرعمده حافظ و یا دانش‌نامه و شرح ابهامات و اصطلاحات دیوان را ارائه دادند. (8) از نیمه اول این قرن شمسی به گذشته، به جز شرح سودی و همه شرحهایی که بر دیوان نوشته شده بود، با نگرش‌های عرفانی شارح پیش رفته است. به اعتباری می‌توان گفت که نیمی از موضوع بحث آنها دیوان حافظ بود و نیمی دیگر افکار و علائق شارح و یا سفارش دهنده و یا مخاطب بوده‌است که در نهایت در شرح به وجه غالب دیدگاهها تبدیل می‌شده‌است. از میان آنها بیش از چهل اثر به شرح بیش از 200 غزل پرداخته‌اند و بیش از 500 اثر و مقاله وجود دارد که برای توضیح تعدادی از غزلهای حافظ نوشته شده است. بیان همه آنها، کتاب‌شناسی خودش را طلب می‌کند. بنابراین به معرفی مختصر برخی از آنها می‌پردازیم . هدف از ذکر برخی از آنها اشاره به موضوعاتی است که پایه تفاوتهای نگرش شرح‌هاست و با توجه به اینکه اشاره به فهرست موضوعی آنها در دسته‌بندیهای نظری، ملموس و مأنوس نمی‌گردد، مهمترین نظرات بیان شده ارائه می‌شود:

1)- شرح غزلهای حافظ را حسینعلی هروی در سال 1367 ش. در سه جلد (جلد چهارم آن نمایه و منابع است) و 2029 صفحه منتشر کرد.

490 غزل را شرح داده و می‌گوید: «… متفق‌القول بودیم که «شرح سودی» در حال حاضر جوابگوی فارسی‎زبانان نیست … به جای شرح مختصر، به نوشتن شرح متوسطی پرداختم … به شرح سودی مکرر مراجعه داشتم …. به شرح‌های هندی مثل بحرالفراست، بدرالشروح و شرح محمد صادق علی نیز رجوع کرده‌ام و کمتر نکته قابل استفاده‌ای در آنها یافته‌ام … به شرحهای عرفانی فارسی نیز … مانند لطیفه غیبیه از محمدبن محمد دارابی و شرح ملا جلال دوانی رجوع کرده‌ام. بسیار کم فایده بوده‌اند» (از مقدمه کتاب). هروی سعی کرد ازعارف‌خوانی حافظ فاصله بگیرد و این موضع برایش هجمه‌ای نیز درپی داشت. تصریح می‌کند «او-حافظ- شاه نعمت‌الله ولی نیست که پیر خانقاه باشد و زندگی عرفانی را عملاً پذیرفته باشد و به خاطر تبلیغ ایدئولوژی عرفانی شعر سروده باشد … مگر می عشق و عرفان هم می انگوری بوده که در ماه رمضان با منع و تکفیر و سخت‌گیری بیشتر مواجه بوده باشد؟

«ز‌ان‌ می‌ عشق کز و پخته‌ شود هر خامی گر چه‌ ماه‌ رمضان‌ است بیاورجامی»

2)- حافظ‌ نامه بهاء الدین خرمشاهی که به شرح الفاظ، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار دیوان حافظ می‌پردازد، در سال 1368 ش. منتشر شد. تعداد 250 غزل حافظ را شرح داده است. و مقایسه برخی از ابیات حافظ را با 17 شاعر (سعدی، خواجو، خجندی، سلمان ساوجی و …) و تأثیر آنها بر حافظ را نیز نشان می‌دهد.اظهار نظرات دیگران درباره کتاب را در مستدرک هر چاپ تازه ضمیمه کرده است. در آن می‌نویسد که می‌گفتند «نویسنده حافظ‌ نامه خود مسلمان است ولی چرا آب به آسیاب آزاداندیشان می‌ریزد و حافظ را دیندارتر تصویر نمی‌کند … علی اکبر سعیدی سیرجانی از اینکه … حافظ را از آن میزانی که به واقع است دینی‌تر یا عارف‌تر جلوه نداده‌ام … تشویقم کردند». (از مقدمه کتاب)

نویسنده معتقد است «دیوان حافظ یک مجموعه ادبی صرف نیست … مهمترین پیامهای حافظ عشق و رندی است» (خرمشاهی، 1373: 26و 29) و همچنین «شرح ادبی- زبانی و هنری شعر حافظ فی‌الجمله تاحدی پیش رفته است ولی شرح کلامی و فلسفی و از همه مهمتر عرفانی شعر او تا به امروز پیشرفت درخشانی نداشته است» (از مقدمه کتاب)

حافظ ‌نامه توجه به اهمیت شرحهای سنتی و عرفانی را تقلیل داد و خدمت مفیدی را انجام داده است. اگرچه این بحث به سرانجام نرسیده و نخواهد هم رسید اما پرسش‌های مهم را در برابر مفسرین قرار داده است. «حال جای این سؤال هست که برترین دیدگاه از نظر حافظ چیست یا غالب‌ترین عنصر در جهان‌نگری او کدام است؟ حال که حافظ نه پارسای شریعتمدار سربه راه، نه صوفی کامل و نه عارف واصل است. پس به کدام صراط مستقیم است؟ جواب این است که حافظ یک طریقت نیمه ابداعی و تکروانه دارد به نام نامی «رندی» و اتفاقاً خودش آن را طریقت می‌شمارد.

«پنهان‌ شمر طریقت‌ رندی‌ که‌ این‌ نشان چون‌ راه‌ گنج‌ بر همه‌ کس‌ آشکاره‌ نیست»

حافظ غزل فارسی را به اوج رسانده است نه عرفان اسلامی را … بی‌نظیری حافظ در غزلسرایی نیست. در سرچشمه آن یعنی این نگاه ناب و نایاب از فراسو به جهان و فراسوهای جهان است» (همان)

در این راستا عبدالحسین جلالیان شرح‌ جلالی بر حافظ را در 1379 ش. در 4 جلد و 2664 صفحه ارائه داد و در آن 474 غزل را شرح داده است. مدعی است که حافظ را همانطور معرفی می‌کند که خودش شعرا و نویسندگان روسی را در یک جلد کتاب صد صفحه‌ای شناخته است. در کتاب شأن تاریخی سرودن اشعار و معنی لغات دشوار و معنی ابیات غزلیات را توضیح می‌دهد.

محمدرضا خالقی برزگر در سال 1382 ش. در کتابی تعداد 495 غزل را شرح داده است. معتقد است «اگرچه در بسیاری از این غزلیات، معانی عرفانی و اشارات، اصلاحات رمزی ملاک است اما در بسیاری دیگر نیز مقصود شاعر همان معانی ظاهری است» و همانند سودی بسنوی که «شعر حافظ را از نظر تحت‌اللفظی تعبیر و تفسیر می‌کند … از هرگونه تفسیرهای مجازی و تمثیلی دوری جسته» و بیهوده سعی نکرده است که برای کلمات و ابیات مشکل، معانی وهمی و خیالی جستجو کند.(از مقدمه کتاب). «حافظ از نظر مبانی افکار فلسفی هم‌رشته فکری و فرهنگی رجال بزرگی چون قدیس آگوستین، پاسکال، اونامونو و … است اینها بزرگان اندیشه فلسفی اگزیستانسیالیسم هستند». (همان: پانزده)

باتوجه به اینکه خالقی برزگر شرح ظاهری قابل استفاده‌ای از دیوان حافظ را برای دانشجویان و خوانندگان غیرحرفه‌ای ادبیات ارائه دادند. نگارنده گمان می‌برد در اگزیستانسیالیست خواندن آگوستین قدیس با توجه به کتاب «شهر خدا» او و پاسکال، اشتباه تایپی رخ داده است.

در سال 1388 ش. بهروز ثروتیان در 4 جلد و 2219 صفحه، 466 غزل را براساس متن تصحیح خانلری شرح کرده است. به باور او «درباره خصیصه اصلی شعر حافظ می‌توان گفت … آن‌‎جا که بیت از شکل‌های خیالی، مخصوصاً کنایه و رمز تهی است، شعر از حافظ نیست».(مقدمه: 16) و «… ابیات خواجه به گونه‌ایست که هرکس در حد و اندازه ظرف و کوزه خود از آن آب برمی‌دارد». (همان: 22)

در سوی دیگر رکن‌الدین همایونفرخ ده جلد شرح در 7029 صفحه به نام «حافظ خراباتی» را در 25 سال تحقیق نوشت و در 1354 ش. منتشر ساخت. او اولین غزل دیوان «الا یا ایها‌الساقی … » را در جلد دهم وآخرین بخش کتاب شرح داده است. محتوای شرح ابیات و غزلها براساس شأن تاریخی سرودن غزلهاست که نویسنده شأن زمانی و مکانی و موضوعی اغلب آنها را حدس زده است. مطالبی در تفاوتهای عارف و صوفی نوشته و «نسخه سودی بسنوی را یکی از بهترین و صحیح ترین نسخ » معرفی میکند. اگرچه در کنار پراکنده‌نویسی‌های کتاب، داستان‌های زیادی را نقل میکند اما بسیاری از آنها برای خواننده باورپذیر نیست. در مقابل آن سید محمد آقازاده در 1359 ش. نقدی بر حافظ خراباتی نوشت و ضمن ایرادگیری‌های زیاد تلاش کرد با جستجوی شواهد وعناصر مذهبی، به معانی اشعار حافظ دست یابد.

شیخ علی سعادت پرور در سال 1388 ش. از جلسات درس اخلاق علامه محمدحسین طباطبایی شرحی بر دیوان حافظ به نام جمال آفتاب تدوین و در ده جلد تنظیم و منتشر کرد. به متن تصحیح دیوان قدسی متکی بود. او می‌نویسد «هرچند تاکنون شرح‌هایی بر دیوان خواجه یا بعضی از غزلیات او نوشته‌اند ولی بیشتر آنان به اصطلاحات و ظرافت‌های ادبی آن توجه داشته‌اند. بعضی از فلاسفه و عرفا هم بر بعضی از غزلیاتش شرحی نگاشته‌اند ولی نه به طریقی که ما پیموده‌ایم که مطابق با حالات و گفتار خواجه و بهره گرفته از آیات و احادیث و دعاست و خواجه را از نسبت‌های ناروایی که به او زده‌اند و کج‌فهمی‌هایی که از اشعارش داشته‌اند، مبرا می‎سازد» (سعادت پرور،1388-جلد 1: 17). در همین راستا مرتضی مطهری در کتاب عرفان حافظ که در 1359 ش. منتشر شد و در 1387 ش. به چاپ 26 رسید، با پنج فرضیه دیوان حافظ را مورد بررسی قرار می‌دهد. نویسنده می‌نویسد «بدون شک شاهد حافظ بچه بوده و اساساً یک‌جا هم ما دلیل نداریم که شاهد حافظ زن بوده. همان شاخ نباتی هم که برایش ساخته‌اند از تیپ بچه بوده» (مطهری،1387: 80) و «عده‌ای حافظ را سومِ قرآن و صحیفه قرار می‌دهند» (همان: 33).

3)- شرح شوق را سعید حمیدیان پس از «یک ربع قرن» تلاش در 1390 ش. منتشر کرد. او می‌نویسد «یک بار بر مبنای قزوینی و یک بار هم خانلری توضیح و تفسیر یا تحلیل کردم … چون قزوینی 12 غزل دارد که خانلری فاقد آنهاست» (حمیدیان، 1390: 21). نگارنده پیش از این نشان داد که تایید بیش از نیمی از 12 غزل مذکور قابل دفاع نسبی نیستند.

شرح شوق در 5 جلد و 4402 صفحه، به جدا کردن «محتوا و شکل» معتقد است. دیوان حافظ «دومی [شکل] را در حد کمال دارد … پیراسته‌ترین سخن را دارد. آمده‌ایم این مقوله را به اولی هم تعمیم و تسری داده‌ایم. بدین سان که هرگونه محتوی و مضمون و اندیشه او را نیز مثل چگونگی سخنش یگانه خوانده‌ایم» و «خطا اینجاست … در تمامت این دفتر آنچه بیش از هر چیز مورد توجه اینجانب بوده امور شکلی و جوانب هنری است … در شرح هر شعر هم کوشیده‌ام تا معنی و محتوای موردنظر را تنها با دقت در امور شکلی و تجزیه و تحلیل ساختاری استخراج و عرضه کنم و هیچ‌گونه فکر پیشینی یا بیرونی را درخصوص شعر دخالت ندهم …. بی‌تردید ساده‌سازی معنایی، اگر هم به کار بیاید به درد مبتدیان می‌خورد و بس» (همان: 7و15).

«آگاهان می‌دانند که سعدی و حافظ و همانندانشان، هرقدر هم که اهل علم بودند تنها به محدوده‌ای از علوم عهد خویش دسترسی داشتند» (همان: 38). «کارنامه حافظ پربرگ باشد ولی پربار نه …. حافظ‌پژوهی چند سالی است که بدجوری روی دنده‌ی دور و تکرار افتاده است» (همان: 4و 7).

کتاب شرح شوق مجموعه مفید و خوبی است. بحث‎های مختصر زیر، چیزی از ارزش‌هایش نمی‌کاهد. می‌دانیم «کارنامه حافظ» در میان شعرای ایرانی یک استثناء است. حدود 1800 نسخه خطی در طی چهارصد سال(از زمان فوت حافظ تا اولین نسخه چاپی در 1206) شناسایی شده است. اما کتابهایی که در این صد ساله درباره حافظ و دیوان او نوشته شده است به یکصد و پنجاه مورد نمی‌رسد. که برخی از این کتابها گام‌‎های بهتری را در مسیر حافظ ‌شناسی پیموده‌اند. تعداد مقالات و رساله‌هایی که درباره حافظ نوشته شده، خیلی بیشتر است. در صورتی که یک مقایسه ساده نشان میدهد که در فرهنگ‌های دیگر تعداد این نوع کتابها بسیار زیاد است. تا سال 2005 میلادی 9801 اثر درباره شکسپیر (1564- 1616 م.) و 2848 اثر درباره دانته (1265- 1321 میلادی) نوشته شده است (اشمیتس، 1392: 289). در حالیکه حیات حافظ (1318- 1390، م.) به زمان دانته نزدیک بود. بدین نتیجه می‌توان رسید که تعداد کتابهای نوشته شده درباره حافظ هنوز اندک است. اگرچه نسبت به دیگر شعرای فارسی زبان بیشتر است، با بی حوصلگی تصور نکنیم که خیلی زیاداست.

در بخش شرح «کارنامه حافظ» سه جور کار وجود دارد. نخست کارهایی که برای کلاس‌های درس تهیه شده است. دوم پژوهشهایی است که در بیرون از مدرسه و دانشکده‌های ادبیات انجام شده است و مخاطب بیشتری دارد. سوم متونی است که تجاری و برای مخاطب عمومی و همچنین مصارف تزییتی منتشر شده است. به گمان نگارنده، درست گفتند که «پربرگ است ولی پربار نه». مطلب درستی است و نشان می‌دهد که کارهای مؤثر کمتر صورت می‌گیرد. واقعیت این است که در متن دیوان حافظ بطور نسبی تا میزان حدود 80% از اشعار حافظ که باقی مانده و به دست ما رسیده است، پژوهشها به نتایج مشترک رسیده‌اند. اما در شرح و تفسیر دیوان عقب‌تر مانده‌ایم. اینکه در شرح «محتوا و شکل» از هم جدا می‌شود روشی است که استقلال نسبی محتوا و فرم را با دقت نشان نمی‌دهد، اما در نهایت فرم در مسیر محتوا ساخته شده‌است. مگر «اپوخه» هوسرل، «دازاین» هایدگر، «خدا»ی نیچه، «اولویت فرد به جامعه» در نظر کی یرکگارد، اهمیت انتخاب و توجه به مسئولیت برای رسیدن به هویت درنظر سارتر و یا «تکوین انواع» داروین، «فرماندهی ناخودآگاه» در نظر فروید، «نسبیت» انیشتن ، «کوانتوم» پلانک و «عدم قطعیت» هایزنبرگ(9) و موارد مشابه، همه محتواهایی نیستند که در جهت یک نوع نگرش و رویکرد (approach) حرکت می‌کنند. و بدیهی است که اینگونه معانی خاص آنگونه که امروز دریافت می‌کنیم در آن دوره از قرن هفتم و هشتم قمری یا سیزده و چهارده میلادی وجود نداشته است. در اندیشه‌های حافظ هم نبوده‌است. اما نکته راهنما در این جاست که همه این نگرش‌ها از جنس نگاه کپلر و گالیله است، که زمین را در چرخش به دور خورشید بدست آوردند و به‌عکس آنها کلیسا زمین را ثابت معرفی می‌کرد که کل عالم منجمله خورشید به دورش در حرکتند. یااینکه چرخ در دوره اولیه خود بسیار ساده بود و بعدها بسیار پیچیده شده است، اما مفهوم چرخ غلطان در روند تاریخ مفاهیم و فنآوری، قابل فهم و تفسیر است. واضح است این مفاهیم مذکور وقتی که با رویکرد ذهنی مغایر آن تفسیر شوند، موجب سردرگمی در بیراهه می‌گردند. اغراق است اگر حافظ را یک «نجوم‌شناس» بدانیم که مدتها پیش از کپرنیک و گالیله حرکت زمین به دور خورشید را کشف کرده است، یا اینکه روح اشعارش در خدمت تشریح «مهرپرستی» و «اسطوره‌پردازی» و یا «اسطوره‌سازی» است. باورپذیر است که همه مفاهیم متنوع فوق در اشعارش وجود داشته باشد و حافظ نیز مانند بسیاری از بزرگان دیگر نیم نگاه و گوشه چشم و نظری به همه آنها داشته باشد، اما موضوع این است که وجه عمده و بردار برآیند اندیشه حافظ در کدام جهت است؟. آنچه درباره اشعار حافظ مطرح است این است که «سنت» ایدئولوژیک زمان خودش را باور نداشت و به نحو زیبایی برای زنده ماندن و زندگی انسان با شوق و اشتیاق زیستن، غزلیاتش را می‌سروده است.

«شاهدی از لطف و پاکی رشک آب زندگی دلبری در حسن و خوبی غیرت ماه تمام

هرکه این عشرت نخواهد خوشدلی بر وی تباه وان که این مجلس نجوید زندگی بر وی حرام»

هنر خاص حافظ بکارگیری قالب ادبی مناسب برای بیان اندیشه‌هایش بود. در همین جمله یک مربع چهاروجهی قرار دارد. اضلاع آن هنر، ادبیات، اندیشه و زمان تاریخی است. به عنوان مثال همینگوی در رمان پیرمرد و دریا، هنری را بکار گرفت که اثر ادبی‌اش را بی‌نظیر کرده است. مگر داستانهای زیادی نداریم که در آن ماهیگیر و دریا در جدال با طوفان و کوسه درگیر می‌شوند.

آنچه در این‌جا می‎بایستی برجسته شود این است که در قرن معاصر شمسی شرح غزلیات حافظ رفته رفته از تفاسیر عرفانی فاصله گرفته است و در عین حال که اندازه‌ای از آن را حفظ کرده است به شرح ادبی و یا «شکلی» نیز رو آورده است. (قبل از این کمتر مطرح بود) با کمی تأمل و فروتنی در اضلاع مربع پیش گفته شده می‌توان به این نتیجه رسید که با ادبیات به تنهایی نمی‌توان به فهم اندیشه‌های حافظ دست یافت. به کارگروهی و بررسی بینامتنیت تعدادی از حوزه‌های دانش منجمله میان رشته‌ایها را به همراه هم نیاز دارد. حافظ یک موضوع تازه مطرح شده نیست بلکه یک چشم‌ انداز تاریخ است و به اشاره درست جناب خرمشاهی، «حافظ اول مقبول افتاده است بعد رویش کار شده» (حافظ ‌نامه: 24).

(6)- دانشنامه حافظ، با سرپرستی عبدالله جاسبی و سرویراستاری بهاءالدین خرمشاهی در چهار جلد و 2647 صفحه پس از سه سال کار در 1397 ش. منتشر شد. «تا اندازه‌ای کار شرح و تعلیقات را هم انجام می‌دهد» (دانش‌نامه: 15). در تهیه آن 150 نفر از نویسندگان دخالت داشته‌اند. شادروان حسن انوشه و همکارش غلامرضا خدابنده لو به نقل از خودشان حدود 750 مقاله یعنی سی درصد از مقالات را تهیه کرده بودند. دانش‌نامه حافظ مطالب ارزشمندی را گرد آورده است. جاسبی در مقدمه آن می‌نویسد «سرشت و حال ما از ابتدا با حافظ و دیوانش گره می‌خورد، بر سر سفره هفت‌سین کنار قرآن می‌نشیند. با آن تفأل می‌زنیم. پس از قرآن مرجع و مشاور لحظه‌های تصمیم‌گیری ماست … حافظ ماندگار است چون از معامله و تقیه عبور می‌کند» (همان: 9و 10).

ج- درباره حافظ و راز ماندگاری او

حدود 1800 نسخه خطی از دیوان حافظ در ایران و کشورهای دیگر وجود دارد و همچنین در صد ساله اخیر در ایران تقریباً 150 کتاب درباره حافظ و بیش از 500 مقاله (در سال 1388 ش. کاووس حسن لی 500 مقاله را فهرست کرده بود) و نزدیک به 40 کتاب شرح ابیات و غزلیات منتشر شده است. میلیونها نسخه از دیوان چاپ شده است. دیوان حافظ یکی از دو سه کتاب پرتیراژ و پرفروش است. امسال ششصد و پنجاه سال از فوت حافظ می‌گذرد. به استناد نکته‌هایی که از مقدمه محمد گلندام می‌توان برداشت نمود «خاک مصلی» در محاسبات حروف ابجد 791 به دست می‌آید. حافظ در آخرین روز ذی‌الحجه 791 درگذشت و با توجه به تصریح در مقدمه دیوان در اول محرم 792 هجری قمری به خاک سپرده شد. (اولین بار محمدرضا جلالی نائینی در 1350 ش. به این گمان رسیده بود. نگارنده هم به همین نتیجه رسیده است).

نقطه‌نظرات، مقالات و کتابهای درباره حافظ را می‌توان در شش گروه و رویکرد تقسیم کرد، شامل: 1- تصحیح دیوان 2- هنری- ادبی 3- هنری- عرفانی 4- هنری- فلسفی 5- نگرش‌های خاص و 6- جستجوی بی‌معنی. تعداد کمی از آنها را می‌توان در یک گروه قرار داد. اغلب دست‌کم در دو گروه از دسته‌بندی فوق در نوسان هستند. از تکرار نام نسخه‌های تصحیح دیوان و از آثاری که پیش از این در این مقاله نامی برده شده برای کاستن اندازه متن صرف‌نظر کرده و به تعدادی از آثار اشاره مختصری داشته و از بقیه فقط نام برده می‌شود.

احمد شاملو در مقدمه حافظ شیراز (1384ش.) معتقد است «آنچه مسلم است این است که مهمترین و به اصطلاح خطرناک‌ترین آثار او از بین رفته است» (ص 15). و با بیان «این قلندر یک لاقبای کفرگو» درباره خیام می‌نویسد: «خیام در وحشت و تأسف غوطه‌ می‌خورد. تأسف خیام از مطلق عدم است و تأسف و وحشت حافظ از تباهی حال» (ص 12).

دکتر قاسم غنی در تاریخ عصر حافظ (1321ش.) می‌نویسد «تیمور در 789 ق به اصفهان و پس از قتل‌عام 70 هزار نفر … به شیراز رفت و حکومت شیراز را به شاه یحیی (برادرزاده شاه شجاع) سپرد. باخبر شد که در سمرقند شورش راه افتاده است فی‌الفور به جانب سمرقند مراجعت کرد.. امیر تیمور به گفته حافظ اَبرو مورخ معروف [مدت] دو ماه [در 789 ق] در شیراز ماند و سپس به سمرقند مراجعه کرد» (ص 384- 389).

هما ناطق در پائیز 1386 ش. کتاب «حافظ، خنیاگری، می و شادی» را منتشر کرد. در آن نوشت «هرکس به ظن خود از خواجه حافظ چهره‌ای نقش زده در همرنگی با دیدگاههای خودش یا زمانه‌اش … انگلس در نامه‌ای به مارکس نوشت: اشعار حافظ سرمست که زبان شیرین و خوش صداست به فارسی خواندن بس گو‌ار‌است … گوته به کنار، ویکتورهوگو حافظ را با هومر سنجید و برگردان ابیاتی از دیوان خواجه را در نوشته‌های خود گنجاند. آندره‌ ژید از زبان حافظ باغات شیراز را ستود و شوبرت و شومان به نامش آهنگ و پرده موسیقی ساختند …

[حافظ] با موسیقی آشنا بود، خوش می‌خواند و بربط و چنگ می‌زد» (صص 13 و 35 و 50) و درباره شرایط تاریخی گذشته می‎نویسد: «تنها به زمان صفویان 747 نوازنده و شاعر چه زن و چه مرد به دربار مغولان هند پناه بردند. شرح این مهاجرت بزرگ خود بیانگر ناشکیبایی اهل دین در برابر اهل ادب و دانش بود» (ص 18).

در 1344 ش. منوچهر مرتضوی کتاب مکتب حافظ را ارائه داد. او می‌نویسد: «حافظ صوفیِ مکتبی و خانقاهی نیست، ولی او را بطور مشروط صوفی حقیقی و عارفی روشن‌بین و روشندل می‌توان دانست» (ص 93). در جای دیگر می‌گوید «کوشش برای تجزیه و تحلیل عناصر هنری و فنی شعر حافظ به منظور کشف ارزش‌های ماهوی و راز تأثیر توصیف‌ناپذیر اشعار این غزل‌سرای بلامنازع، تقریباً بیهوده و بی‌نتیجه است و جز تشریح کالبد شعر نتیجه‌ای نخواهد داشت… و هرگاه شعر حافظ را به نثر بنویسیم … شعر حافظ از عرش به فرش تنزل می‌کند. شعر او بیش از هر شعر دیگر ترجمه‌ناپذیر است» (ص بیست و شش).

نگاره ای خیالی از چهره حافظ کار ابولحسن صدیقی به سال ۱۳۵۰
نگاره ای خیالی از چهره حافظ کار ابولحسن صدیقی به سال ۱۳۵۰

علی حصوری در حافظ از نگاهی دیگر (1389 ش.) برداشت دیگری ارائه می‌دهد. او می‌نویسد: «خط جام یا خط ساغر … نه مربوط به ادیان ابراهیمی است. اصطلاحی است که از آئین مهر بازمانده است … هیچ صوفی یا عارفی را نمی‌شناسم که از خط جام سخن گفته باشد، زیرا خط جام، با جام واقعی شراب ارتباط دارد، نه جام تأویلی» (ص 145).

بهاءالدین خرمشاهی در «حافظ، حافظه ماست» می‌نویسد: «بنده در حافظ ‌نامه اولین حافظ‌‌پژوهی بودم که حافظ را به‌عنوان فیلسوف مطرح کردم … حافظ با کدام مکتب قابل تطبیق است. می‌گویم با اگزیستانسیالیسم … که اندیشه و نگرشی است که در آن انسان با تمامت وجودش و ابعاد ذهن و شخصیتش و با غرائز و عواطفش مطرح است» (ص 328 و 330) و ادامه میدهد «یکی از معیارهای شعر خوب این است که در حافظه‌ها بماند… تقریباً در حدود هزار مثل در دیوان حافظ وجود دارد» (ص 317 و 341) .

احسان طبری در برخی بررسی ساده جهان‌بینی‌ها و جنبش‌های اجتماعی در ایران (1348 ش.) می‌نویسد: «حافظ بر آن است که نه حکمت و نه عرفان، هیچیک به سؤالات عمده حیات پاسخ نمی‌دهند … حافظ براساس فلسفه وحدت وجود، فلسفه عشق، فلسفه خوشباشی و تسلیم و رضا بناچار در وادی تاریک بدبینی متوقف نمی‌ماند» (ص 362 و 370).

داریوش شایگان در ساحت حافظ می‌گوید «حافظ بی‌تردید اصیل‌ترین شاعر فلسفه است».

راز ماندگاری حافظ در هنری است که برای بیان اندیشه‌هایش بکار گرفت. افسوس که بسیاری از اشعارش باقی نمانده است تا به دست ما برسد. حدس زده می‌شود در چند سال آخر عمر که مورد احترام شاه شجاع و شاه منصور نیز بود، با از بین رفتن برخی از اشعار و آثار خوبش در گذشته، انگیزه و دل و دماغ تدوین دیوانش را نداشت و یاشاید با ظهور تیمور گورکانی و خشونت‌هایی که در دستور داشت، به راه رندی خودش ادامه داد و دیوانش را جمع نکرد. آنچه را که در راز ماندگاری دیوان حافظ مطرح است به فهم ما از افکار او کمک شایانی می‌کند:

1- آنچه از غزلیاتش باقی مانده است. در هنر واژه‌ها و ابیات هرکدام آیینه‌ای شده‌اند در مقابل هرکسی که آن را می‌خواند و به اندازه تعداد کسانی که به آن می‌نگرند، تعابیری به جای می‌گذارد. ایجاد تغییر در ترتیب غزل‌ها یا توالی ابیات از رازگونگی آن هیچ نمی‌کاهد. تفأل دیوان از هرکجا و هر زمانی شروع شده باشد رفته‌رفته در فراز و نشیب‌های زندگی و شرایط بیم و امید رعیت و سلطان، زن و مرد ، آشنا و غریب موجبات تصمیم‌سازی‌ها و رویاپروری‌ها را فراهم ساخت. او که دغدغه اکنون داشت در هر جا به نوعی با نیروی نهفته در واژه‌ها، زبان می‌گشاید و سخنی می‌گوید و از روزنی آرامشی را به ارمغان می‌آورد. او به لسان‌الغیب ارتقاء یافت و ما و پدران ما در خواندن اشعارش از لذت کم‌نظیری بهره داشته‌ایم. 2- در آن شرایط تاریخی قرن هشتم که مغولان را در پشت سر داشتند و سربداران را در سینه می‌پروراند و فارس با جزم و جمود دینی امیر مبارزالدین و قساوتهای حکومتی‌اش دست و پنجه نرم می‌کرد و سایه خشونتهای تیمور در چشم‌انداز آینده ظاهر می‌شد و سلاطین محلی آل مظفر در برادرکشی و عهدشکنی‌ها به چیزی مقید نبودند، حافظ از ارزش‌های وجودی انسان می‌گفت و با«عشق و شباب و رندی مجموعه مرادست» بر«عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد» تاکید می‌کرد و به اهمیت دلخوشی‌های «زیستن» می‌پرداخت. نکته‌های اندیشه‌های «اصالت وجود» انسان در خوانش رنگارنگ استعاره و کنایه و مجاز او، رازگونه می‌شد و به علت سازگاری و هم‌جنسی عمیقی که با شرایط و عناصر«زیستن» و «بودن» انسان داشته است، همیشه هم‌افزایی را می‌افزوده است. 3- تعجبی ندارد که هر دوره‌ای مُهر خودش را داشته باشد. مصادره به مطلوب از ویژگی‌های زندگی انسان است. همانطور که در دوران اخیر به جنبه‌های هنری-ادبی توجه ویژه‌ای را معمول می‌دارند. نباید انتظار داشت که در دوران تسلط دینی صفویه و جولان خانقاه و برداشتهای عرفانی، تلقی‌های مغایر و متضاد با آنها رونق فراوانی داشته باشد.

4- سبک هنری و ادبی، صورت و ساختار غزلیات حافظ به گونه‌ای است که برخی از حافظ‌پژوهان از جمله بهاءالدین خرمشاهی آن را متأثر از ساختمان سوره‌های آیات قرآن می‌داند. 5- در برابر آنهایی که خیال شعررا با منطق تاریخ یکی میگیرند، نفوذ اشعار حافظ به گونه‌ای است که خواننده تمایلی به شأن نزول ابیات ندارد و به راحتی از آن می‌گذرد و با یک همزادپنداری و همراه انگاریِ روانیِ خاصی به پای تفسیر و تعبیر آنچه دوست دارد می‌نشیند. همان که غزلیات حافظ آیینه‌دار است و هر کس نقشی از خود در آیینه دارد.

از آثار دیگری که در این یکصد ساله اخیر درباره حافظ نوشته شده است می‌توان از آثار زیر یاد کرد(تاریخها همه به هجری شمسی است): حافظ تشریح (1307)، عبدالحسین هژیر- دل شیدای حافظ (1313)، مسعود فرزاد- حافظ چه می‌گوید (1317)، محمود هومن- پیر ما گفت (1318)، پژمان بختیاری- لطیفه غیبی حافظ (1320)، محمد دارابی- نقشی از حافظ (1338)، علی دشتی- فرهنگ اشعار حافظ (1340)، محمدعلی رجایی- حافظ و قرآن (1345)، مرتضی ضرغامفر- حافظ و تصوف (1345)، ابوالقاسم انجوی شیرازی- حافظ را هم از حافظ بشناسیم (1347)، محمدعلی معیری- بانگ جرس (1349)، عبدالعلی پرتوی- از کوچه رندان (1349)، عبدالحسین زرین‌کوب- حافظ و موسیقی (1351)، حسینعلی ملاح- در کوی دوست (1357)، شاهرخ مسکوب- تماشاگه‌راز (1359)،مرتضی مطهری- حافظ بس (1352)، امیری فیروزکوهی-ذهن و زبان حافظ (1361)، بهاءالدین خرمشاهی- با حافظ تا کهکشان عرفان و اخلاق (1362)، عبدالعظیم صاعدی -شرح حافظ(1363)،خطیب رهبر- مجموعه مقالات حافظ‌شناسی در 15 شماره (1366- 1371)، به همت سعید نیاز کرمانی – حافظ و جام جم (1367)، جواد برومند سعید- حافظ شناخت (1367)، عبدالعلی دستغیب- نقشی بر آب (1368)،عبدالحسین زرین‌کوب- آئینه جام (1367)، عباس زریاب خویی- گلگشت (1368)، محمد امین ریاحی- به شاخه نباتت قسم (1369)، محمد روح‌الامینی- درباره حافظ (1370)، نصرالله پورجوادی- حافظ اندیشه (1371)، مصطفی رحیمی- سخن اهل دل (1371)، عبدالحسین زرین‌کوب- شرح مرادات حافظ (1373)، ایرج گلسرخی- قصه ارباب معرفت (1373)، عبدالکریم سروش- نقد نیازی (1373)، حسین معلم- ماجرای پایان‌ناپذیر حافظ (1374)، محمدعلی اسلامی ندوشن- حافظ جاوید (1375)، هاشم جاوید- مفهوم رندی در شعر حافظ (1375)، فخرالدین مزارعی – تجارت با نام حافظ (1376)، علی اصغر معززی – پرنیان پندار (1376)، میرجلال‌الدین‌کزازی -هستی‌شناسی حافظ (1377)، داریوش آشوری- ابیات بحث برانگیز حافظ (1380)، ابراهیم قیصری- گمشده لب دریا (1382)، تقی پور نامداریان- درس حافظ (1382)، محمد استعلامی- عرفان و رندی در شعر حافظ (1385)، داریوش آشوری – جمع پریشان (1386)، علی اکبر رزّاز – حافظ به گفته حافظ (1387)، محمد استعلامی- حافظ و کیش مهر (1387)، ناصر انقطاع – یادداشت‌های حافظ (1388)، سیروس شمیسا-و چند مجموعه مقالات و بسیاری از کتابهای دیگر که ذکر اسامی همه آنها میسر نیست.

پی‌نوشت:

(1)- تصویر نسخه خطی 907 قمری در دفتر حافظ‌ پژوهی نگارنده موجود است. در پژوهشی که احمد مجاهد داشته‌اند. این نسخه را با دو نسخه دیگر ترکیب کردند و با 646 غزل ارائه داده‌اند.

مهرداد نیکنام در سال 1367 فهرستی از دیوانهای خطی و چاپی و مقالات درباره حافظ را تنظیم و منتشر کرد. در آن از 60 نسخه خطی تاریخ‌دار و بدون تاریخ از قرن نهم و 84 نسخه خطی متعلق به قرن دهم و 9 نسخه قرن یازدهم نام می‌برد که در کتابخانه‌های متفاوت نگهداری می‌شوند و همچنین به 375 نسخه چاپی که از سال 1206 قمری (1169 شمسی) تا 1367 ش. منتشر شده‌اند اشاره می‌کند . در فهرست‌نگاری‌ها تاکنون در ایران، هند، پاکستان، عثمانی، ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان و سایر کشورها حدود 1800 نسخه خطی که در دوره چهارصد ساله کتابت شده‌اند، شناسایی کرده‌اند.

(2)- تصویر 48 نسخه خطی متعلق به قرن نهم در دفتر حافظ‌پژوهی نگارنده موجود است و علاوه برآن از 19 نسخه خطی متعلق به قرن نهم در دگرسانی‌های سلیم نیساری نیز بهره گرفته‌ایم.در واقع به 67نسخه خطی قرن نهم دسترسی داشته‌ایم.

(3)- علاوه بر نسخ خطی و چاپی در سرزمینهای پارسی‌زبان، دیوان حافظ به زبانهای دیگر مانند آذری، عربی، انگلیسی و آلمانی ترجمه و منتشر شده است. در سال 2012 نیز 100 غزل از سوی خانم پروفسور پریگارنیا به روسی ترجمه شده (در سال 2015 ملاقاتی در موسسه شرق‌‎شناسی مسکو با ایشان داشته‌ام. فصاحت و روانی گفتگوی به زبان پارسی وی و همکارانش برای نگارنده جالب و شیرین بوده است) ترجمه بقیه غزلیات نیز در دستور کارشان قرار داشته است.

(4)- از اصطلاح علمی بودن زیاد استفاده می‎شود. منظورم از علمی بودن این است که مانند شیوه‌مندی علوم، دارای روش بررسی با قاعده‌ای است و همانطور که سندرز پِرز (فیلسوف پراگماتیست آمریکایی(1839-1914م.)در پژوهش می‌گفت، پژوهش از مفروضاتی برخوردار است که به رد یا اثبات آن می‌رسد. منابع و مستندات را اعلام می‌دارد و منابع را آزمون و مقابله می‌کند و با یک تصحیح انتقادی متن اشعار به نتیجه‌ای می‎رسد که هر خواننده علاقمند را به چگونگی دست‌یافتن به این یا آن متن راغب و توجیه می‌سازد. روش دوم انواع روشهای شهودی و ذوقی است که تصحیح‌کننده متن بنابه تشخیص و سلیقه خود واژه و یا بیت و یا متنی را حافظانه می‌داند و آنها را برمی‌گزیند و نیازی هم نمی‌بیند تا برای دیگران توضیح بدهد. روش سوم تعصب روی انشاء و املاء متن است که حتی اگر در صورت اشتباهات فاحش کاتب رخ‌داده باشد، بدون کمترین دخل و تصرف، یک نسخه خطی را به یک نسخه چاپی تبدیل کرده و منتشر می‌سازد.

(5)- نه تنها خانلری بلکه ابتهاج و نیساری و عیوضی به نسخه‌هایی که در 801 و 803 هجری قمری نوشته شده‌اند و هردو نسخه دارای بیش از 400 غزل هستند را در اختیار نداشته‌اند. نگارنده در طی 12 سال گذشته با روش علمی به تصحیح دیوان حافظ اقدام کرده و آنرا در دست انتشار دارد، که براساس مقابله نسخه خطی 801 هجری قمری (دارای 435 غزل) و نسخه خطی 803 هجری قمری (دارای 447 غزل) و 46 نسخه خطی قرن نهم(که در جمع میشود 48 نسخه)، که 24 نسخه خطی آن بیش از 400 غزل و 4 نسخه بین 300 تا 400 غزل و 9 نسخه خطی 100 تا 300 غزل و 11 نسخه خطی دیگر کمتر از 50 غزل دارند و همچنین 23 نسخه خطی نیمه اول قرن دهم، تصحیح دیوان را انجام داده‌است. علاوه‌برآن مقابله و بررسی12 نسخه چاپی نیز ضمیمه است. همچنین نمایه (داشبورد) 71 نسخه خطی مذکور و 119 نسخه خطی قرنهای دهم، یازدهم و دوازدهم و 27 نسخه چاپی نیز در دو جلد جداگانه غزلیات و تعداد ابیات هرکدام از نسخه‌ها در جداول نشان داده شده است.

(6)- بعلت محدودیت اندازه مقاله ذکر مطلع غزلها میسر نیست. اگر حافظ‌پژوهی به آنها نیاز داشت، می‌تواند به نگارنده مراجعه کند و یا منتظر کتاب در دست انتشار بماند. (البته بدون حمایت نهادی دولتی و یا مراکز وابسته، مطلق هزینه ها از حساب شخصی نگارنده انجام شده است .)

(7)- شاملو، احمد- مقدمه‌ای بر حافظ شیراز- ص 15

(8)- در اینجا به چند مورد بسنده می‌کنیم. برای مطالعه بیشتر می‌توان به انواع مقالات و شرحهای دیوان حافظ، از جمله کتاب فرهنگ شرح‌های حافظ اثر بهادر باقری مراجعه کرد.

(9)-از اصل «عدم قطعیت» در موارد زیادی به غلط استفاده می‌شود. این اصل میگوید: اندازه‌گیری همزمان سرعت و مکان در حرکت ذره غیرممکن است، یکی(مکان یا سرعت) را میتوان اندازه گرفت و آن دیگری را می‌بایستی حدس زد. این مشکل خاصیت ذاتی ذره نیست بلکه از عدم امکان اندازه‌گیری ناشی میشود.

منابع

– نیکنام، مهرداد- کتاب‎‌شناسی حافظ- تهران- انتشارات علمی و فرهنگی- 1367

– خانلری، پرویز- دیوان حافظ- تهران- انتشارات خوارزمی- 1359

– حمیدیان، سعید- شرح شوق- نشر قطره، چاپ اول- 1390

– اشمیتس، داینر- تمام آنچه از ادبیات نمی‌دانید- ترجمه مهشید میرمعزی- تهران- نشر ثالث- 1392

– خرمشاهی، بهاءالدین، حافظ‌نامه- تهران- انتشارات علمی و فرهنگی- 1373

-سعادت پرور،علی-جمال آفتاب(شرحی بر دیوان حافظ)-انتشارات احیاء-چاپ هفتم-1388

-مطهری،مرتضی-عرفان حافظ-تهران-صدرا-چاپ 26-1387

-جاسبی،عبدالله و بهاء الدین خرمشاهی-دانشنامه حافظ-نشر نخستان-1397

نویسنده مطلب: Roozbeh

منبع مطلب

نظرات
  1. ابوالحسن امین جعفری می گوید

    سلام ، عرض ارادت . . . ضمن آن که حظ فراوان بردم ، بهره مند نیز شدم . بیش از این چیزی ندارم بگویم که هرچه ضرورت داشته که گفته شود ، خود جنابعالی بسیار خوب و مبسوط گفته اید . مأجور باد زحمت بی دریغ شما .

نظر شما درباره این مطلب

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.