مهارت چیست؟

مهارت از جنس دانستن نیست، از جنس توانستنه، توانستن انجام کاری که با یادگیری شروع می‌شه، با تکرار و تمرین نهادینه می‌شه تا جایی که با صرف کمترین میزان انرژی و در کمترین زمان بتونیم اون کار را انجام بدیم.

اجازه بدید اول چند تا مثال بزنم و بعد به باز کردن تعریف بپردازم

مثال اول: رانندگی

رانندگی یه مهارته، احتمالا زمانی که کودک یا نوجوون بودید را به یاد دارید، زمانی که کنار پدر، مادر یا حتی راننده تاکسی نشستید و رانندگی اون‌ها را تماشا کردید، به‌احتمال زیاد از خودتون پرسیدید که: مگه می‌شه یه نفر همزمان با پاهاش گاز و کلاچ و ترمز را مدیریت کنه و در همون زمان هواسش به آینه و فرمون و دنده و ماشین‌ها و عابرها و … باشه؟ بعد بزرگتر شدید، تئوری رانندگی را از خانواده یا دیگران آموختید و بعد کلاس رانندگی رفتید و بعد از مدتی پشت فرمان نشستید، اول با استارت زدن و کم‌کم رانندگی، قطعا روزهای اول به اندازه‌ی الان احساس راحتی نمی‌کردید، چرا؟ چون نمی‌دونستید، بعد یاد گرفتید بعد تکرار و تمرین کردید و الان در زمان رانندگی احتمالا به تنها چیزی که فکر نمی‌کنید خود رانندگیه، شما در زمان رانندگی، فکر می‌کنید، با دیگران صحبت می‌کنید، تصمیم می‌گیرید، تابلوی مغازه‌ها را چک می‌کنید، حتی شاید با دیگرانی که بیرون از اتومبیل شما هستند حال و احوال کنید و …، به این توانایی می‌گوییم مهارت

مثال دوم: نوشتن

به اندازه‌ی مثال قبلی این یکی را باز نمی‌کنم، فقط در این حد که نوشتن هم یک تواناییه، شما هرچقدر هم اصول و روش‌های نوشتن را بدونید، تا دست به قلم نشید و بارها و بارها تمرین نکنید و بارها و بارها بد ننویسید، به یک نویسنده ی خوب تبدیل نمی شید.

مثال‌های شما:

در زیر این نوشته مثال‌هایی از مهارتهایی که دارید یا فکر می‌کنید باید یاد بگیرید را اضافه کنید.

خب، حالا برگریدم سراغ تعریف

۱: تفاوت دانستن و توانستن

دانستن با خواندن، مشورت گرفتن، نصیحت شدن، سر کلاس اساتید رفتن و چیزایی شبیه این‌ها به دست میاد، که البته چیز خیلی خوبیه، ولی توانستن فقط و فقط با انجام دادن و تکرار اون انجام به‌دست میاد.

۲: یادگیری

خود یادگیری هم یه مهارته که سعی می‌کنم در نوشته‌ای جداگانه بهش بپردازم، اینجا خلاصه‌وار چند موضوع راجع به یادگیری را مطرح می‌کنم:

۱: ما باید چیزی را یاد بگیریم که بهش نیاز داریم، اگه با خارجی‌ها سر و کار نداریم، اگه قصد سفر به خارج از کشور را نداریم، اگه کسب‌وکارمون با کشورهای دیگه در ارتباط نیست، پس نیازی به یادگیری زبان خارجی نداریم، صرف یادگیری زبان برای حفظ کلاس کار یا چون همه در پی یادگیری اون هستند، ملاک خوبی نیست.

۲: این مهمه که منبع و روش درستی را برای یادگیری انتخاب کنیم.

۳: تکرار و تمرین

بدون شک و بدون استثنا، مهارت با تکرار و تمرین به‌دست میاد. درواقع با تکرار و تمرین زیاد ما یه کار را به یه عادت تبدیل می‌کنیم، بیایید تمرین کنید، شاید اولش سخت باشه ولی اگه تمرین کنید که هر روز ساعت ۵ صبح از خواب بیدار بشید، احتمال زیاد بعد از یک هفته این‌کار براتون آسون‌تر می‌شه و بعد از یک یا دو ماه به عادت رفتاری شما تبدیل می‌شه و اون‌موقع تغییر دادن اون، یه کار سخت به‌حساب میاد.

  • ایراد بزرگی که به سیستم آموزش در کشور ما و البته بسیاری از کشورها وارده اینه که تو سیستم‌ها آموختن دانش به آموختن تونایی برتری داره.
  • ما با توانایی‌هامون می‌تونیم زندگی کنیم، می‌تونیم درآمد کسب کنیم و می‌تونیم از زندگی لذت ببریم.
  • احتمالا اساتید دانشگاهی زیادی را دیدید که هم دانش خیلی خوبی دارند و هم توانایی استفاده از اون دانش را ولی توانایی تدریس اون دانش را ندارند، خب، این شخص یا باید به راه‌اندازی کسب‌وکار خودش با توجه به توانایی‌اش بپردازه و یا مهارت تدریس را بیاموزه.

هزاران هزار مثال اینچنینی می‌شه زد، که ازتون می‌خوام مثال‌های خودتون را به من و دیگران به اشتراک بذارید.

ادامه دارد …

نویسنده مطلب: اباذر شرکت

منبع مطلب

ممکن است شما بپسندید
نظر شما درباره این مطلب

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.