جابهانتینگ از نگاه من
فهرست
مقدمه
احتمالا اگه روی این مطلب کلیک کردید و اینجا هستید، به پیدا کردن شغل در خارج از ایران فکر کردید یا کمی تجربه از آگهیهای لینکدین دارید. کار پیدا کردن سابقهٔ کار میخواد و سابقه داشتن نیازمند کار پیدا کردنه. ورود به این گردونهٔ مرغ و تخممرغی به قدری رقابتی هست که انگلیسیزبانها از اصطلاح job hunting (شکار شغل) براش استفاده میکنن.
برای من هم پیش و پس از اومدن به فنلاند، پیدا کردن کار مهمترین دغدغهای بود که داشتم و هرچه زودتر پیوستن به بازار کار به فکر شب و روز من تبدیل شده بود.در نهایت هم بعد از تعدادی اپلای و ادوار متعدد مصاحبه، موفق به بستن قرارداد برای یک پوزیشن شدم. موقعیت شغلی که با سابقه و علایق آیندهٔ من هم در بعد علمی و فنی و هم در جنس بیزینس همخونی داشت.
اگه نگاهی به آگهیهای کاری در لینکدین بندازید، معمولا تعداد متقاضیها (applicant) نوشته شده. به سادگی برای یک آگهی در فنلاند، آلمان یا حتی ترکیه میشه عددهای سه رقمی یا حتی بالای هزار نفر رو برای یک موقعیت شغلی دید. پس میشه دید که کار پیدا کردن بدون داشتن سابقه کار در اون کشور، بشدت رقابتیه. از طرفی، کارجو که سابقهکار در کشور مورد نظر یا حتی ایران رو نداره، در موقعیتیه که شاید با یک حرکت اشتباه مراحل بعدی رو از دست بده و نتونه شغل مناسبی پیدا کنه. قطعا هیچ جادویی وجود نداره که یک نفر یک شبه سابقه کاری پیدا کنه و بتونه به عنوان کارشناس ارشد (senior) اون زمینه استخدام بشه. ولی از طرفی حتی اگر فردی مهارت بسیار زیادی در یک تخصص داشته باشه، باز هم مدتی طول میکشه که به تیم و پروژه ملحق بشه و کارفرما هم این رو میدونه که نیروی کار جدید در هر سطحی که باشه نیاز به آموزش داره. پس جلسات مصاحبه بیش از اینکه فنی باشن متکی بر بررسی ویژگیهای شخصی و نحوه برخورد حرفهای فرد هستن. به قول معروف «شخصیت رو استخدام کن، مهارت رو آموزش بده». پس اینجاست که دونستن روشها و ریزهکاریهایی در زمینه «ارائه (present) کردن خود» میتونه خیلی لازم باشه.

طی چندسالی که در ایران در زمینه وب کار میکردم، چندین بار دنبال کار گشتم و البته بیش از اون، مصاحبه کننده و بررسی کنندهٔ رزومهها بودم. ترکیبی از تجربیاتی که در ایران داشتم و اونچه که برای پیدا کردن اولین شغلم در فنلاند متوجه شدم و البته مشاهداتی که از نحوهٔ رزومه نوشتن و مصاحبه رفتن خیلی از دوستان دیدم، من رو قانع کرد که به اندازهٔ خودم تلاش کنم که آگاهی در این زمینه بهتر بشه.
متاسفانه در چارت درسی دانشگاههای ما هیچ واحدی برای آموزش نحوهٔ کاریابی وجود نداره. دانشگاه نهتنها کمکی به کاریابی دانشجو نمیکنه، بلکه حتی موقع ورود به دانشگاهها بعضا تعهد عدم اشتغال گرفته میشه. توی بیشتر دانشگاههای کشور هیچ سازوکاری برای تسهیل پیوستن دانشجوها به بازار کار وجود نداره. سازوکارهایی مثل کارگاههایی مفید در مورد راه و روش رزومه نویسی، مصاحبه شغلی و ارائه دادن توانمندیها. در مقابل، در بیشتر دانشگاههای کشورهای صنعتی، ادارهای تحت عنوان student career service هست که مرتباً کارگاههایی برای آموزش مسائل مربوط به جذب شدن در بازار کار رو ارائه میده، نمایشگاه کار برگزاری میکنه و دانشجوها رو تشویق میکنه که طی دوره تحصیل، کاریابی رو شروع کنن. کارآموزی «واقعی» هم که یکی از اجزای جدا نشدنی تحصیل در اتحادیه اروپاست. در نهایت هم عددی تحت عنوان نرخ استخدام دانشجوها (student employability rate) اعلام میکنن که نشون میده چند درصد دانشجوهای هر رشته کمی بعد از فارغ التحصیلی در همون زمینه مشغول کار شدن.
پس حالا که توی دانشگاه این مطالب رو نمیگن، بریم که یک نگاهی بندازیم که چه کارهایی از دستمون بر میاد که توی این رقابت برنده بشیم.

دو اصطلاح و ابزار مهم برای کاریابی
قبل از شروع به کاریابی بهتره به اهمیت و مفهوم انگیزهنامه و رزومه بپردازیم.
یک نکته قبل از شروع از تفاوتهای فرهنگی

توی ایران ما معمولا با تلفن زدن یا مراجعه حضوری کارمون رو راه میندازیم. جلسات سازمانیمون هم اغلب شامل گفتگوهای شفاهی میشه. در کشورهای غربی یا حداقل در اسکاندیناوی یا حداقل در فنلاند جامعه بشدت علاقه زیادی به نوشتن و علاقه کمی به حرف زدن داره. کارهای اداری بیش از اینکه با تلفن حل بشن با ایمیل دنبال و پیگیری میشن. نامهنگاری بشدت رواج داره و بجای صحبت کردن و شنیدن ترجیح میدن گزارش کتبی بدن و بخونن. این یک فرق مهم در مورد کاریابیه. توی ایران من وقتی دنبال کار میگشتم یا از طرف کارفرما مصاحبه میگرفتم، مفهومی به نام انگیزهنامه معنی نداشت. در ایران نه کارجو حوصلهٔ نوشتن چنین چیزی رو داره و نه استخدام کننده حوصلهٔ خوندنش رو. این تفاوت فرهنگی کلید مهمیه که شما بدونید اینجا نقش انگیزهنامه (application/motivation letter یا SOP) خیلی پر رنگ و مهمه. مثلا برای خودم همیشه سوال بود که انگیزهنامه دیگه چیه و چرا صرف فرستادن رزومه کفایت نمیکنه. پس همین اول پیشنهاد میکنم مدل کاریابی در ایران که صرفا شامل فرستادن رزومه میشه رو از ذهنتون خارج کنید.
انگیزهنامه
انگیزهنامه، application letter، motivation letter یا SOP یا هر عنوانی دیگه، نامهایه در حدود یک صفحه که شما شرحی از علت مناسب بودنتون برای اون شغل رو به صورت مکتوب مینویسید.
این چیزیه که ما (حداقل من) توی ایران تقریبا نداریم. یعنی چی انگیزهنامه! خوب همون رزومه خوبه دیگه. ولی همونطور که گفتم شاید دلیل این تفاوت بخاطر همون فرهنگ کتبی در مقابل فرهنگ شفاهی باشه. انگیزهنامههای زیادی توی اینترنت هست که میتونید بخونید و ساختار پیدا کنید. مهمه که برای هر موقعیت شغلی یک انگیزهنامهٔ اختصاصی برای اون موقعیت و برای اون شرکت بنویسید. برای اینکار باید سایت و صفحهٔ اون شرکت تو مدیا مثل لینکدین، توییتر، اینستاگرام و … رو بررسی کنید و ببینید چه پروژههایی داره و کجاها با رزومهٔ شما و سوابق و علایقتون مطابقت داره. و البته لازم به ذکر نیست که توی انگیزهنامه صرفا نمیگید که چرا اون موقعیت شغلی خوبه، سوال اصلیتر اینه که چرا شما برای اون موقعیت شغلی خوب هستید. پس پیدا کردن انطباق بین سوابق شما و زمینههای کاری اون شرکت اهمیت زیادی داره.
همینطور لازمه مجددا بگم که انگیزهنامتون کلیشهای نباشه. هرچقدر خواننده حس کنه که واقعا شناخت خوبی از شرکت دارید اثر مثبتتری داره. تجربیاتم از نوشتن انگیزهنامهٔ شغلی و دانشگاهی رو هم حتما در آینده در پستی جداگانه مفصل شرح میدم.
رزومه یا CV
خوشبختانه با این پدیده آشنایی داریم. خیلیها فرقی بین رزومه و CV قائل نیستن اما بعضی میگن که رزومه مفصلتر و جزئیتره. در این صورت به نظرم صرفا به همون CV قناعت کنیم. معمولا گفته میشه که در اولین مرحلهٔ بررسی، هر کارشناس منابع انسانی به طور متوسط زمانی کمتر از ۱۰ ثانیه رو برای هر رزومه میگذاره. البته توی فنلاند این عدد حوالی ۳۰ ثانیه تخمین زده میشه که کمی بهتره. بنابراین پیشنهاد میکنم که حداکثر ۲ صفحه باشه و صرفا موارد مهم و مرتبط با موقعیت شغلی رو در اون وارد کنید.
به نظرم بهتره رزومه عکس داشته باشه. رزومهٔ عکسدار بهتر به خاطر میمونه.
توی قسمتهای جلوتر از اهمیت لینکدین براتون میگم. یک خوبی جمع کردن همهٔ سوابق در لینکدین اینه که موقعی که برای هر موقعیت شغلی میخواید رزومه اختصاصی رو بنویسید (ویرایش کنید) لیست کامل دستاوردهاتون توی لینکدین هست که چیزی از قلم نیوفته.
نکته خیلی مهم: رزومتون وقتی PDF میشه حتما قابل select کردن و اصطلاحا machine readable باشه. از فتوشاپ برای رزومهساختن استفاده نکنید. چون معمولا مراحل اولیه بررسی رزومهها ماشینی انجام میشه و مثلا رزومهای که تکنیکی یک فایل تصویر باشه احتمال بالایی به علت عدم توانایی ماشین در خوندنش ریجکت میشه.

جستجوی موقعیتهای شغلی، آگهیها و اپلای!
خوب وقتشه که کار رو شروع کنیم. شاید نقطه شروع کار بتونه دیدن یک آگهی شغلی یا یک شرکتی که علاقهٔ خاصی بهش دارید باشه. انگیزهٔ اون آگهی میتونه شما رو در ادامهٔ مسیر به جلو هل بده. خوب بریم سراغ اینکه از کجا میشه آگهیها رو پیدا کرد. عمدتا لینکدین این زحمت رو میکشه اما مثلا توی کانادا یا آلمان سایت indeed رواج داره یا سایت glassdoor ابزار مناسبی برای تخمین حقوق مورد انتظار میتونه باشه. همینطور بخش student career service دانشگاهها (حداقل محل تحصیل من) یک صفحه برای آگهیهای کاری داره که از اونجا هم میشه آگهیها رو دید. اما! طبق آمارهایی که شنیدم این آگهیها نهایتا ۳۰ درصد از موقعیتهای شغلی رو نشون میدن. بقیهٔ آگهیها hidden و پنهان هستن! یعنی شرکت علیرغم اینکه نیرو نیاز داره، اما آگهی نکرده، مثلا هنوز اونقدر نیازشون به نیروی جدید جدی نشده که آگهی بده یا روشهای جذب خودش رو مثلا به صورت معرفی از طرف سایر همکاران داره. پس اینجا دو موضوع دیگه مهم میشن، یکی بازار کار پنهان و دومی اهمیت شبکهسازی.خوب پس بریم به لینکدین و پیدا کردن موقعیتها بپردازیم.
مقدمهای در مورد لینکدین linkedin.com
لینکدین چه برای کاریابی توی ایران و چه خارج از ایران بشدت ابزاری کاربردی و مناسبه. چه توی ایران بخواید مشغول بهکار بشید و یا هر نقطهٔ دیگهای از دنیا، بهترین جایی که میتونید خودتون رو معرفی (present) کنید همین لینکدینه. پروفایل خودتون رو تکمیل کنید اون هم با جزئیات مناسبت. برای این کار بهتره چند نفر که پروفایلهای حرفهای و دقیقی دارن رو نگاه کنید. خیلیها در لحظه اول میگن که ما مثلا چه award یا honorی داریم که توی لینکدین بزنیم. اما سوابق مثبت در لحظهٔ اول به چشم نمیان اما کم کم یادتون میاد که بله فلان سال در فلان مسابقه رباتیک موفقیتی کسب کردم یا در فلان زمان یک فعالیت داوطلبانه انجام دادم. همونها هم ارزش خودش رو دارن و نشون دهندهٔ motivation و انگیزهٔ قوی و قدیمی شما نسبت به اون زمینه هستن. همین موارد کوچیک کنار هم مثل قطرههای کنار هم که دریا رو شکل میدن، یک رزومهٔ بزرگ و یک پروفایل لینکدین مناسب رو برای شما ایجاد میکنن. در بدترین حالت هم اینه که هیچ فعالیت داوطلبانهای در زندگی برای بشریت و کرهٔ خاکی که روی اون زندگی میکنیم انجام ندادیم که اینطوری حداقل به این فکر میکنیم که در اولین فرصت مناسب به خوبیهای موجود در کرهٔ زمین اضافه کنیم.
بعد از اینکه کم کم پروفایلتون رو بروز کردید، شروع به گذاشتن پستهای مرتبط با شغلتون کنید. قطعا لازم به ذکر نیست که بهتره قلم و ذهن خودتون باشه و پستهاتون هرچه کیفیت بهتری داشه باشن اثربخشی بیشتری در دراز مدت دارن. از تجربیات ارزندهای که دارید بنویسید و اونها رو با بقیه درمیون بگذارید. پستها و تاریخچهٔ اونها هم برای شما شبکهسازی خوبی به ارمغان میارن و هم اینکه استخدام کنندهها موقع دیدن اونها متوجه عمق و قدمت دانش شما در زمینهٔ مورد ادعا میشن.
کاریابی در لینکدین به روش سنتی و صنعتی
اول از روش سنتی که با استفاده از همون آگهیهای معمولی هست بگم. خوب بعد از اینکه کمی دستی به سر و روی پروفایلتون کشیدید، در بالای صحفه، یک گزینهٔ job هست که میتونید اونجا آگهیهای کاری مورد نظر در هرجا که هستید رو سرچ و فیلتر کنید. توی بعضی از آگهیها یک گزینهٔ easy apply هست که ترجیحا از اون استفاده نکنید. easy apply اینطوریه که اسم شما رو با پروفایل لینکدینتون به صاحب آگهی میفرسته و اون میتونه بیاد به صفحه شما و رزومتون رو بررسی کنه. اما ترجیحا easy apply نکنید! عه! چرا! خیلی خوبه که! ولی نه! اپلای کردن هر موقعیت شغلی رو مثل یک تکلیف درسی ببینید! حتما برای هر موقعیت شغلی رزومتون رو ویرایش کنید. موقع ویرایش کردن خودتون رو جای اون شخص بگذارید که قرار بررسی کنه و رزومهٔ اختصاصی خروجی بگیرید، انگیزهنامه اختصاصی بنویسید و به اندازهٔ کافی برای اپلایکردن برای اون شغل وقت بگذارید.
خوب، این از روش سنتی، اما روش صنعتی بر دو محور استواره: پیدا کردن شرکتها و شبکهسازی. در مورد شبکهسازی که نیاز به توضیح زیادی نیست، شما هرچقدر توسط آدمهای بیشتری شناخته بشید و روابط گستردهتری داشته باشید احتمال این که یک روز یک نفر به شما بگه که توی شرکتشون نیاز به یک نفر با مشخصات شما دارن، بیشتر میشه. شبکهسازی مثل درخت گردو یا گیاه بامبو میمونه که ثمردهی دیرهنگام اما پایداری داره. شبکهسازی رو همواره تو زندگی انجام بدید و نگاه بلند مدت رو فراموش نکنید.
اما تا زمانی که کسی پیدا بشه که شما رو معرفی کنه (شاید هیچ وقت نشه) خودتون مستقیم به بازارکار پنهان حمله کنید. مثلا فرض کنید که دنبال پیدا کردن شغل در شهر هلسینکی برای تخصص پایتون و فریمورک جنگو و فقط به زبان انگلیسی هستید. توی لینکدین همچین چیزی رو سرچ کنید:
“django” AND “python” AND “helsinki”
خوب با این کار همهٔ جنگو کارهای شهر هلسینکی لیست میشن. بین اونها شروع به گشتن گشتن و مرور پروفایلها کنید. اسامی غیر فنلاندی نشون میدن که فرد خارجیه و احتمال اینکه شرکتی که توش کار میکنه انگلیسی زبان باشه خیلی بیشتره. بعد از باز کردن پروفایل به محل کار فرد برید و صفحهٔ شرکت رو باز کنید و بعد از یک بررسی اجمالی یک لیست از اسامی شرکتها ایجاد کنید. بعد از مدتی شما یک لیست از شرکتهایی که پروژههای مرتبط با تخصصتون به همراه محیط کار انگلیسیزبان دارند رو بدست آوردید. حالا شروع به بررسی عمیقتری روی این شرکتها، پروژهها و زمینههای کاریشون کنید و به دنبال اشتراکات بین سابقه و اهداف خودتون و اون شرکت بگردید. اینطوری تعدادی شرکت رو میتونید پیدا کنید که واقعا روی اونها motivation دارید. بعد توی لیندکین شروع به connectشدن به افرادی با موقعیت HR، CTO و یا CEO و یا حتی بقیه سمتهای کاری و اشخاص کلیدی در اون شرکت کنید.
خوب از اینجا به بعد دو راه هست که البته میشه هر دو رو انجام داد. یک پست توی لینکدین میزنیم و اونجا میگیم که با این تخصص به دنبال کار هستیم. خوب افرادی که قبلا به صورت هدفمند به connectionهای لینکدین اضافه کردیم اون پست رو میبینن و ممکنه تماس بگیرن. راه دوم هم اینکه برای هر شرکت یک motivation letter بنویسید و به HR یا افراد دیگهٔ مرتبط یا ایمیلهای career اون شرکت بفرستید و بگید که به اون شرکت علاقمند هستید، بین شما و اونها اشتراکات و منافع مشترک وجود داره و دوست دارید با اونها همکاری کنید.
نکته خیلی مهم: اپلای کردن برای شغل رو مشابه نوشتن یک تکلیف چند ساعته یا شاید یکی دو روزه بدونید. این روش که برید توی لینکدین و روی دکمهٔ easy apply کلیک کنید یا یک ایمیل کلیشهای بفرستید، ضریب موفقیت بالایی نداره. حتما باید برای هر پوزیشن وقت کافی بذارید، شرکت رو بررسی کنید و رزومه و انگیزهنامهٔ مختص اون موقعیت رو بنویسید.
تیری که شلیک نشده قطعا به هدف نمیخوره: اگر که در آگهیها در حالی که بدنبال پارهوقت هستید اما همهٔ موقعیتها تمام وقت هستن یا دنبال شرکت انگلیسیزبان هستید اما همهٔ شرکتها فنلاندیزبان هستند، باز هم شانس خودتون رو امتحان کنید. حتما ضریب ریجکتی بالاست اما شما قطعا همهٔ شلیکهایی که نکردید رو از دست میدید و تیری توی تاریکی بهتر از هیچ کاری نکردنه. من از نزدیک نه ولی با واسطه افرادی رو میشناسم که همینطوری موفق به کاریابی شدند.
ریجکت شدن
ریجکت شدن در اوایل خیلی خوشآیند نیست اما «که ریجکتی مشکل نمود اول ولی افتاد آسانها». به قول بزرگواری در ایران، «پنجشنبهها و جمعهها اپلای میکنم و دوشنبهها کلی ایمیل ریجکتی برام میاد». دوستی میگفت که حوالی ۴۵۰ شغل اپلای کرده تا در نهایت برای دو مورد قبول شده. پس خودتون رو آمادهٔ این کنید که قراره اکثر دونههایی که میکارید اصلا سبز نشن.
اما! اگه ریجکت شدید و خودشون توضیح قانع کنندهای بابت عدم قبولی دادهبودن که خیلی خوبه. توضیحات قانعکننده مثل اینکه شرکت ما فنلاندی زبانه و نیاز به تسلط به فنلاندی هست، یا نیاز به نیروی کار تمام وقت داریم و شما شرایط پارهوقت رو دارید. اما اگه توضیح قانعکنندهای نداده بودن و به نظرتون میومد که با موقعیت شغلی که براش اپلای کردید به اندازهٔ خوبی منطبق هستید، ایمیل بزنید و ازشون بخواید که دقیقتر علت رو شرح بدن. معمولا در بسیاری موارد این ایمیلها رو جواب میدن و فیدبک هرچند مختصری به شما میدن، البته طی چند روز یا هفته جواب میاد اما به نظرم ارزشش رو داره.

مصاحبه و نکاتی برای مصاحبه
خوب تبریک میگم! این که به مصاحبه دعوت بشید یا باهاتون تماس بگیرن اتفاق بزرگیه. نشون میده که احتمالا application letter و رزومهٔ خوبی نوشتید. معمولا تعداد خیلی کمی از اپلایها به تماس تلفنی و تعداد خیلی کمی از تماسهای تلفنی به مصاحبه حضوری یا تصویری منتهی میشن. اگه نگاهی به آگهیهای کاری در لینکدین بندازید، معمولا نوشته که چند نفر اپلای کردن. به سادگی برای یک آگهی چند صدنفر اپلای میکنن و فقط بخش کمی به این قسمت میرسن. اما همین بخش کم هم بشدت رقابتیه و مهمه که با رعایت نکات حرفهای، از بقیه رقبا جلو بیوفتید. و البته بازم تکرار میکنم که در اغلب شرکتها، مصاحبه بیشتر تکیه بر جنبههای شخصیتی داره چون حتی متخصصترین افراد هم مدتی باید آموزش ببین تا با پروژهها و فضای کاری جدید آشنا بشن. پس مجددا میگم که بسیاری اعتقاد دارن باید شخصیت رو استخدام کرد و مهارت رو آموزش داد. پس بریم به نکاتی برای ارائه شخصیتی بهتر بپردازیم.
لبخند! لبخند! لبخند!
در جلسه مصاحبه سعی کنید مثبت ظاهر بشید با بهترین لبخندی که میتونید بزنید. در پستی که قبلا در مورد تصویر پروفایل لینکدین نوشته بودم به اهمیت لبخند و تفاوت لبخند زدن یا نزدن اشاره کردم.

همینطور اگه برای شغل انگلیسی زبان در کشور غیر انگلیسی زبانی مثل فنلاند و البته در یک شرکت که اکثرا فنلاندی هستن اپلای میکنید، تمایل خودتون به یادگیری زبان و فرهنگشون رو نشون بدید. چند کلمه سلام علیک به زبون اونها کار سختی نیست. مثلا من برای یک مصاحبه «پیککویوولو» (عیدی غیر رسمی قبل از کریسمس در فنلاند) رو تبریک گفتم، تعجب کردن که من این رو میدونم، خوشحال شدن و فضای گفتگو خیلی مثبت شروع شد. یا در تجربهای مشابه درحالی که با بررسی سوابق لینکدین فردی که قرار بود با من مصاحبه کنه فهمیدم که آلمانیه، چند جمله به زبان آلمانی (از قبل اندکی با آلمانی آشنایی داشتم) باعث شد که فضای مصاحبه خیلی مثبت بشه. البته این مورد به نظر من صرفا محدود به مصاحبه نیست و به همهٔ رفتارهای اجتماعی در ایران یا خارج از اون قابل تعمیمه. من وقتی به شهر (در ایران) یا کشوری میرم لازمه که یادم باشه اونها میزبان من هستن. احترام به فرهنگ و خونه و خاک میزبان هم که جزء بخشهای خوب فرهنگ ایرانیه.

بهتره لباس مرتبی پوشیده بشه، مثلا یک پیراهن دکمهدار و نه تیشرت. لباس مرتب شما رو قابل اعتمادتر و حرفهای تر نشون میده. با لبخند، شمرده و با صدای واضح صحبت کنید. دوستی رو از شبهقارهٔ هند میشناسم که نه تنها انگلیسی رو با لهجهای غیر واضح صحبت میکنه، بلکه تُن صدای خیلی پایینی داره و به سختی میشه شنید که چی میگه. واضحه که تا الان متاسفانه مصاحبههایی که براش رخ داده رو تماما رد شده. این وظیفهٔ گویندست که مطمئن بشه شنونده حتما هم خوب صداش رو میشنوه هم متوجه منظورش میشه. شنونده بخصوص اگه قرار باشه با ۲۰ نفر توی دو روز مصاحبه کنه قطعا لزومی نمیبینه که یک سیستم پردازش صوت اجرا کنه که متوجه گفتههای عزیزانی بشه که انگار روز مصاحبه صبحونه نخوردن و حال ندارن با انرژی حرف بزنن.
آداب صحبت کردن رو هم رعایت کنید. توی حرف فرد مقابل نپرید و هر سوالی که میپرسه حتما با یکی دو ثانیه مکث شروع به جواب دادن کنید.
این روزها در دورهٔ کرونا و قطعا بعد از اون، مصاحبههای آنلاین رواج زیادی دارن. معمولا مصاحبه در پلتفرمهایی مثل MS Teams، زوم، اسکایپ یا google meet برگزار میشن. حتما قبل از مصاحبه یک تماس تستی برقرار کنید و کیفیت صدا و تصویر خودتون رو کنترل کنید. بخصوص کیفیت صدا! مثلا ممکنه یک نرمافزار کمکی حذف نویز یا echo cancellation بتونه تاثیر خوبی روی کار بگذاره؛ و فراموش نکنید که سخت شنیدهشدن ممکنه باعث هدر رفتن زحماتتون بشه.
در نهایت لازم نیست که بگم خیلی مهمه که در مصاحبه و همهٔ دیدارهای اول و البته کل زندگی سر وقت حاضر بشید و به وقت طرف مقابل احترام بگذارید. اگه مصاحبهٔ حضوری میرید حتما اثر آب و هوا و بارندگی بر زمان رسیدن، جای پارک ماشین، ترافیک و بقیه موارد رو در نظر بگیرید. و البته در مورد مصاحبههای انلاین حتما از زمانی قبلتر به room گفتگو وارد بشید چرا که ممکنه مشکلات فنی رخ بده و برای خودتون زمان کافی برای رفع مشکلات فنی احتمالی رو در نظر بگیرید.
درکنار این موارد، رزومتون رو خوب مرورِ خاطرات کنید. یعنی به این فکر کنید که در هر موقعیت شغلی چه کارهایی کردید، چه چالشهای خاصی رو حل کردید، چه تجربههای خاص و مفیدی از کار تیمی بدست اوردید و چه نکات قوت و ضعفی رو در خودتون پیدا کردید.
پرسشهایی که بهتره بپرسید و شاید بشنوید
یکی از مباحث توی مصاحبه اینه که احتمالا فرصتی به شما بدن که سوالاتتونو بپرسید. اگه هم ندادن خودتون بگید سوال دارید. سوالهایی که میپرسید نشون دهندهٔ حرفهآی بودن و انگیزهٔ واقعی شما به کاره. این سوالها میتونن از سوالهایی عمومی باشن تا سوالهای تخصصی در مورد پروژه. مثلا: «نقش من قراره توی تیم چی باشه؟»، «برنامهٔ یادگیری و آموزش در کنار کار به چه صورته؟»، «انتظار دارید چه ارزش افزودهای به شرکت اضافه کنم؟» و یا تخصصیتر مثل «در معماری این پروژه که از روش XX استفاده کردید و احتمالا مشکل YY پیش میاد، برای حل این مسئله چهکار کردید؟» . این سوالات هم انگیزهٔ شما و هم عمق درک فنی و علمی شما رو نشون میدن.
همینطور ممکنه سوالهایی از شما درمورد انتظارات، حقوق مورد نظر و یا دلیل علاقه به شرکت بپرسن که قطعا جوابهای مخصوص و ویژهٔ اون موقعیت رو باید هوشمندانه ایجاد و مطرح کنید. مثلا اگر پرسیدن چرا میخوای با ما همکاری کنی جواب مناسب و هوشمندانه بدید.مثلا در ایران و بخصوص بازار کار فناوریاطلاعات تهران پاسخ این سوال معمولا «خوب آگهی زدید منم اومدم» هست که این پاسخ حتی در همون تهران هم که با کمبود فزاینده نیروی متخصص مواجهه، هوشمندانه به حساب نمیاد. تصور کنید در یک فضای رقابتی مثل شهرهای اروپایی، قطعا برای کارفرما فردی که علاوه بر مهارتهای فنی، انگیزهٔ مناسبی روی بیزینس شرکت داره در اولویت بالاتریه. مثلا شما به عنوان برنامهنویس یک فروشگاه آنلاین لوازم باغبانی اپلای کردید، جواب این سوال میتونه اینطور باشه که «شرکت شما در زمینهٔ فروش لوازم باغبانی فعالیت میکنه و منم هم زمانی توی گلخونه کار میکردم و تجربیاتم در زمینهٔ باغبانی صنعتی میتونه باعث بشه ذهنیت بهتری از چنین کاری داشته باشم».
سپاسگزاری پس از مصاحبه یا Thank you email
توی ایران بین خیلی از خانوادهها رسم هست که بعد از مهمونی، هرچند موقع خداحافظی از میزبان تشکر کردن، اما فردای اون روز هم تماس میگیرن و خستهنباشید میگن و تشکر میکنن. همونطور که تو مقدمه گفتم خیلی از چیزهایی که در ایران با تلفن و شفاهی انجام میشه، در اینجا با ایمیل و متنی صورت میگیره. روز مصاحبه یک یا چند نفر وقت گذاشتن و به حرفهای شما گوش دادن. بهتره فردای روز مصاحبه (کمتر از ۲۴ ساعت از مصاحبه) یک پیام تشکر یا تنکیو ایمیل برای اونهایی که شما رو بررسی کردن ایمیل کنید. با سرچ زدن این کلیدواژه سمپلهای زیادی رو میتونید ببینید اما مراقب باشید که سمپل ننویسید. یک ایمیل خیلی کوتاه و شخصیسازی شده (مثلا ضمن تشکر، فلان نکتهای که گفتید خیلی عالی بود) واقعا اثر زیادی روی نشون دادن میزان حرفهای و قابل اعتماد بودن شما داره. جایی میخوندم که فقط ۲۰ درصد اونهایی که به مصاحبه دعوت میشن تنکیو ایمیل میفرستن که خوب این یک راهکار خیلی خوب برای پیش افتادن توی این رقابته.
نکته: اگه چند نفر در روز مصاحبه با شما صحبت کردن، به همشون یک ایمیل ندید و حتما ایمیلهای جداگانه و تا حد ممکن شخصی شده برای هر فرد بفرستید. من حتی به coordinator هم که جلسه مصاحبه رو هماهنگ کرده بود تنگیو ایمیل میزدم و اتفاقا جوابهایی خوبی هم از این کار گرفتم. حداقل اینه که بالاخره با یکی از همین HRها همکار میشید و اون روز کارتون راحتتره و حس بهتری نسبت به شما دارن.
نمونهکار و تستهای فنی برنامهنویسی
ممکنه در مشاغل علوم کامپیوتر از شما github و نمونهٔ کد بخوان. برای گیتهابتون برنامهریزی بلندمدت داشته باشید و اون رو به چشم یک درخت گردو ببینید. شعارتون داشتن نمونهکار باشه و روزی سه بار شعار پورتفولیو پورتفولیو پورتفولیو رو تکرار کنید. همینطور تست Live Coding هم یک روشه که طی اون شما اسکرین رو برای مصاحبه کنندهها share میکنید یا اینکه خود پلتفرم این امکان رو میده و معمولا باید همزمان برای مصاحبه کنندهها توضیح بدید که چه میکنید یا سادهتر بگم بلند بلند فکر کنید. معمولا سوالهای live coding خیلی سخت نیستن و بیشتر متکی بر پیدا کردن روش تحلیل مسئلهٔ شما و نحوهٔ فکر کردنتونن. برای تست live coding میتونید تو سایت interviewing.io تعداد زیادی نمونه ببینید و همینطور از https://leetcode.com برای تمرین استفاده کنید.

قرارداد و استخدام
خوب تبریک میگم! احتمالا وقتی اینجا هستید یعنی شبکهسازی رو در حد عالی انجام دادید. آگهیها رو بررسی کردید و با شرکتهای زیادی در محل زندگیتون آشنا شدید. همینطور هوشمندانه رزومه و انگیزهنامه نوشتید و در مصاحبه خوب عملکردید. الان وقت بررسی قرارداده و باید روی جزئیاتش بحث کنید. میزان حقوق یکی از موارد مورد بحثه که مزنهٔ بازار رو از glassdoor.com میتونید چک کنید. همینطور از قوانین بازارکار کشور مورد نظر آگاه بشید. معمولا توی هرکشور یک سری اتحادیههای کارگری هستند که سایتهای خوب و پر از اطلاعاتی دارند. توی فنلاند برای مشاغل فنی، TEK (مهندسان و معماران دانشگاهی در فنلاند) پیشنهاد میشه که بسیار وبسایت خوب و سرشار از اطلاعاتی داره. همینطور مثلا عضویت در TEK درصورت بیکاری برای شما ۸۰ درصد حقوق ماهانه رو به عنوان بیمهٔ بیکاری به ارمغان میاره و البته عضویت برای دانشجوها رایگان یا بسیار ارزون قیمته.

در موقع بررسی قرارداد به مواردی مثل مدت زمان دورهٔ آزمایشی (تا سقف ۶ ماه)، روز شیرین پرداخت حقوق (pay day)، نحوهٔ محاسبهٔ مرخصی،بیمهٔ درمانی (occupational health insurance)، مدت زمان لازم برای اطلاع دادن برای استعفا و البته توافقنامهٔ عدم رقابت توجه کنید.
مهمه که بدونید بخشهایی از قرارداد مثل تفاهم عدم افشا یا عدم رقابت برای مدتی بعد از قرارداد هم ادامه داره. مثلا شرکتها میتونن شما رو از همکاری با شرکتهای رقیب حتی تا شش ماه پس از اتمام قرارداد منع کنند. همینطور جریمهٔ این موارد هم توی قرارداد هست.
توضیح: تفاهم عدم افشا یا NDA یا Non-Disclosure Agreement برای اینه که شما اطلاعات کارفرما، مشتریان و راهحلهایی که سازمان مورد استفاده قرار میده رو نباید جایی منتشر کنید یا باعث انتشار بشید. چه عمدا و چه سهوا (مثلا با بیاحتیاطی در نکات امنیتی) هم مشمول جریمه میشید و هم اعتبار شغلیتون خدشهدار میشه. تفاهم عدم رقابت یا Non-Competition Agreement هم بیانگر اینه که شما حین یا تا مدتی بعد از همکاری با این سازمان، حق راهاندازی کسبوکار در اون زمینه و یا همکاری با رقبا رو ندارید. مثلا درصورتی که در یک شرکت تحویل غذا از رستوران کار به عنوان برنامهنویس کار کنید، نمیشه بلافاصله برید تو یک شرکت تحویلغذای دیگه که رقیب هست شروع به فعالیت کنید. در قانون کار فنلاند این محدودیت تا سقف شش ماه قابل لحاظ کردنه. همینطور ممکنه از شما خواسته بشه که درصورت انجام هر فعالیت کاری چه با حقوق چه بدون حقوق، کارفرما رو کتبا در جریان قرار بدید و اونها هم کتبا به شما اعلام کنند که برای این فعالیت تعارض منافع وجود نداره.
علاوه بر اینها، قسمت شیرین هر قرارداد شامل مزیای جانبی مثل welcome package، اشتراک باشگاه ورزشی، bonus، فضای پارکینگ رایگان و موارد این چنینیه که لازمه به اونها هم توجه کنید.

لطفا کمی آیندهنگری!
اگه کسی روزی یک صفحه کتاب بخونه بعد از یک سال احتمالا یک یا دو جلد کتاب رو تموم کرده و بعد از ۱۰ سال با اون فردی که توی این ۱۰ سال همون روزی یک صفحه کتاب رو هم نخونده خیلی تفاوت داره. آیندهنگری و برنامههای بلندمدت داشتن و آینده رو دیدن مثل رشد بامبو برای سالها دیده نمیشه اما روزی نتیجههای خوبی میده.
مفهوم تصمیم استراتژیک
تصمیم استراتژیک یعنی شما به اهداف بلندمدت فکر کنید و برای اهداف بلند مدت حاضر باشید که از سودهای کوتاهمدت بگذرید. مثلا یک کارآموزی بدون حقوق اما مرتبط با رشته تحصیلی و آینده شغلی بهتر از کارکردن در یک شغلی هست که موقته اما پول بیشتری توش هست. استراتژیک فکر کردن و تصمیمگرفتن و قربانی نکردن اهداف و سودهای کلان بلندمدت برای رسیدن به عواید کوتاهمدت نکتهٔ مهمیه که باید در نظر داشته باشیم.
تسلط بر انگلیسی
در مورد ایرادهای عمومی فارسیزبانها در انگلیسی جستجو کنید. عدم رعایت intonationها و یکنواخت صحبت کردن یکی از متداولترین نمونههای لهجهٔ انگلیسیِ ایرانیه که بشدت میتونه ضریب فهمیدن مخاطب از صحبت شما رو کاهش بده. سعی کنید انگلیسی رو به صورتی که بیشتر توسط همه شنیده میشه (آمریکایی یا بریتانیایی) صحبت کنید. هرچی این شباهت و تسلط شما بیشتر باشه ضریب تاثیر گذاری شما بیشتره. باز هم تاکید میکنم که بخصوص در یک جلسهٔ رسمی، رسوندن منظور وظیفهٔ گوینده و نویسندست و گوینده یا نویسنده باید حداکثر تلاشش رو کنه که شنونده یا خواننده متوجه منظور و کلام بشن.
درمورد یادگیری زبان و بخصوص امتحان آیلتس تجربیاتم رو در پست «راهی که من برای آیلتس رفتم» نوشتم.
یادگیری زبان فنلاندی (یا هرکشوری که مد نظره)
یکی از کارهایی که در کشور ما عجیب و غیر متداوله، اینه که کسی بیش از یک زبان خارجی بلد باشه. مثلا علاوه بر انگلیسی، یک زبان دوم خارجی هم داشته باشه. البته چندسالیه که باب خوندن آلمانی باز شده اما هنوز راه درازی هست. یادگیری زبان دوم خارجی اما در اروپا خیلی متداوله. اغلب جوانان بجز زبون مادری و انگلیسی یک زبون دیگه هم بلدن. اگه قراره در کشوری حتی به انگلیسی کار کنید قطعا بهتره که برنامهٔ خوندن اون زبان رو در دستور کار اهداف میان یا بلندمدت قرار بدید.
مثلا در بعضی شهرهای فنلاند در حوزهٔ فناوری اطلاعات حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد شرکتها انگلیسی زبان هستن که عدد بسیار خوبیه. اما همزمان نشون میده که حتی در این حوزهٔ بشدت انگلیسی زبان، با بلد نبودن زبان اون کشور، شما از ۶۰ درصد بازار کار محروم میشید. پس بهتره که اول بدونیم دونستن زبان دوم یا سوم خارجی اصلا شکستن شاخ غول و کار عجیبی نیست و از پسش بر میایم و دوم اینکه براش برنامه داشته باشیم.

سخن آخر و مطالعه بیشتر
امیدوارم که تجربهٔ خوبی از کاریابی رو پشت سر بگذارید و زنجیرهٔ به اشتراکگذاری تجربیات رو حفظ کنید. یک پیشنهادی که میشه برای بعد از استخدام داشت اینه که حتی در صورتی که میخواید توی شرکت فعلی بمونید، هرزگاهی برای مشاغل حوزه خودتون اپلای کنید و مصاحبه برید. این کار باعث میشه آمادگی علمی و تسلطتون روی مباحث محدود به محدودهٔ آرامشتون (comfort zone) نشه و همیشه آمار خوبی از بازارکاری و توانمندیهای خودتون داشته باشید ضمن اینکه با تکنولوژیهای جدید و کارهایی که در سایر شرکتها میشه هم آشنا میشید.
همینطور برای مطالعهٔ بیشتر در مورد کاریابی در فنلاند، راهنمای کاریابی TEK که با همکاری دانشگاههای فنلاند تهیه شده رو به همراه مطالعه وبسایت TEkکه قوانین کار، قراردادهای نمونه و ابزارهای مشاورهای داره رو پیشنهاد میکنم.
درکنار اینها اگه اهل یوتوب هستید، الکسی و الیور فیلمهای خوبی از نکات کاریابی در فنلاند تهیه کردن که حتما پیشنهاد میکنم ببینید.
https://www.youtube.com/channel/UCOMw3WQLidi3RqTdxMc-BhQ
https://www.youtube.com/channel/UCuBvl8mzPolBzPU9ju4cXsA
و البته برای مصاحبههای حوزهٔ نرمافزار (البته تا حدی کاربردی برای بقیهٔ رشتهها)، کتاب Cracking the Code Interview رو پیشنهاد میکنم.
